بحران آموزش در روانشناسی ایران

بحران آموزش در روانشناسی ایران
lfata@yahoo.com

کنفرانس بولدر که در بولدر کلرادو، درسال 1949 و با عنوان “تحصیلات تکمیلی در روانشناسی بالینی” برگزار شد، موضوعی جدی و سرنوشت­ساز در روانشناسی بالینی را مطرح کرد و آن موضوع تربیت روانشناسان به­ عنوان افرادی بود که قرار است هم پژوهش کنند، هم کاربالینی و هم تدریس. مدلی که در این این کنفرانس ارائه شد، بر سرنوشت روانشناسی بالینی به شکل جدی اثر گذاشت. اقبال این روش منجر به بسط این مدل به سایر حوزه­های روانشناسی و رشته­های دیگر هم شد. این مدل تبعات کیفی بسیار ارزنده­ای برای روانشناسی داشت که متأسفانه بسیاری از آنها در روانشناسی ایران انعکاس نیافت. جنگ هشت­ساله تحمیلی، و نیاز مبرم به خدمات روانشناختی برای مدیریت عوارض آن، منجر به رشد “کمی” ارائه خدمات کاربردی روانشناسی و به­ویژه روانشناسی بالینی در ایران شد. به­این­ترتیب بحرانی شکل گرفت که اکنون زمان حساسی برای مدیریت آن محسوب می­گردد. این بحران، موضوع آموزش “کیفی” روانشناسی بالینی است. هم­اکنون دانشجویان بسیاری به­عنوان روانشناس بالینی در مقاطع تکمیلی فارغ­التحصیل می­شوند که نه در زمینه عملکرد بالینی، نه در زمینه پژوهش پاسخگو به نیازهای جامعه و خدمت به علم، و نه در زمینه یادگیری و آموزش به خبرگی نمی­رسند.

این فارغ ­التحصیلان در حوزه عملکرد بالینی، حتی یک ایفای نقش از جلسات درمان را ندیده­اند، و یا در بهترین (والبته به نظر من بدترین) شرایط، تنها مشاهده­گر ارائه خدمات روانپزشکی به بیماران بوده­اند. در حوزه پژوهش، اغتشاش و دغدغه­ی ذهنی دانشجویان (که بالاخره آیا باید علم بومی تولید کنند، به شبکه علم جهانی بپیوندند، و یا علم جهان را متحول سازند)، با توجه به محدودیت واحدهای درسی مختص به پژوهش و روان­شناسی، کهنه بودن و منسوخ بودن منابع و سرفصل­های مصوب، و عدم اختصاص زمان و تجربه و تمرین کافی به روش­های نوین و روزآمد، روزبه­روز بیشتر می­شود. و بالاخره در زمانه­ای که آموزش یک تخصص است، در این زمینه­ نیز دانشجو بی­بهره از الگو و دانش لازم فارغ­التحصیل می­شود.

مهمترین قسمت این بحران، این است که فراگیران کنونی روانشناسی که قرار است آموزش دهندگان آتی روانشناسی باشند، خود تجربه دریافت نظارت آموزشی بالینی (supervision) را ندارند. موضوع نظارت آموزشی بالینی در ایران، باید جدی گرفته شود. نظارت آموزشی بالینی مستلزم حضور مستمر دانشجو و استاد در کنار هم در فضای بالینی است. براساس مدل بولدر، روانشناس بالینی کسی است که باید بتواند اقدامات زیر را “ماهرانه” انجام دهد.

1.                   اجرای مصاحبه­های تشخیصی، طراحی فرضیه­های تشخیصی و آزمودن آنها.

2.                   اجرا، نمره­گذاری و تفسیر آزمون­های روانشناختی و ترکیب نتایج حاصله با نتایج مصاحبه بالینی و تدوین گزارش توصیفی و استنباطی.

3.                   طراحی و اجرای برنامه­های بهداشت روانی در سطح جامعه و نظارت ارزیابانه بر اجرای این برنامه­ها.

4.                   همکاری با سایر ارائه­ دهندگان خدمات بهداشت روان و مشارکت در برنامه­های تیمی خدمات بهداشت روان.

5.                   آموزش بالینی

6.                   پژوهش در حوزه بالین و بهداشت روان، و اشاعه نتایج آن پژوهش­ها به حوزه کاربرد

مهارت و توانمندی در ارائه این وظایف مستلزم تحولی جدی در فرایند آموزش روانشناسی بالینی با تأکید خاص بر نظارت آموزشی بالینی است. آیا ما افرادی را در هیئت علمی دانشگاه­های ایران داریم که چنین نظارتی را ارائه دهند؟ آیا تعداد این افراد متناسب با تعداد دانشجویانی است که باید این نوع آموزش را تجربه کنند؟ اگر جواب هریک از این سؤالات، “خیر” هست، چه راهی برای جبران مافات وجود دارد؟

کاربالینی مبتنی برشواهد (evidence-based clinical practice)، تداوم مدل بولدر است که قرار است در قرن بیست و یکم جانشین بخشی از مدل بولدر شود. آیا این تحول و تطور در ایران نیز اتفاق خواهد افتاد؟ این تحول مستلزم تغییر رویه­ی روانشناسانی است که کار تدریس دانشگاهی را برعهده دارند از یک­سو، و سیاست­گذاران و طراحان برنامه­های آموزشی از سوی دیگر است. نظارت آموزشی بالینی به عنوان شاخه­ای از روانشناسی بالینی خود یک تخصص محسوب گردیده و در بسیاری از کشورهای جهان بسیار جدی انگاشته می­شود. در ایران نیز ما چاره­ای نداریم جز جدی گرفتن این مؤلفه حیاتی آموزش بالینی.

نه­تنها در ایران که در همه­جای دنیا، روانشناسی بالینی خدمتی گران به­شمار می­رود. این رشته به­دلیل ظرافت­هایی که در آموزش خود دارد، به­زحمت منجر به تربیت روانشناسان بالینی توانمند می­گردد و به­همین دلیل خدمات تخصصی روانشناسی، خدماتی گرانقیمت به­شمار می­روند که هم سرمایه­گذاری ملی جدی را می­طلبند و هم برای مصرف کنندگان این خدمات به­طور جدی هزینه­بر هستند. این شرایط منجر به سوءاستفاده شده است. هم­اکنون تعداد زیادی از افرادی که در حال ارائه خدمات هستند، رسماً فاقد تجربه، آموزش، تبحر، تخصص، و خبرگی لازم هستند، هرچند که تعدادی از آنان اسماً ویژگی­های فوق­الذکر را دارند. به­نظر شما آینده این شرایط به کدام ناکجاآباد ختم می­شود؟

امید است این زنگ خطر در گوش کسانی که ابزارهای تغییر و برنامه­ریزی استراتژیک را در دست دارند، طنین­انداز شود.

منبع : چهاردهمین خبرنامه الکترونیکی انجمن روانشناسی ایران

آدرس انجمن روان‌شناسی ایران:

تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ۳۷، طبقه سوم

کدپستی: 

1555716755

تلفن:  09367740873 (ساعت پاسخگویی: شنبه تا چهاشنبه، از ساعت 9 الی 14)

فکس: 86120659

کلیه حقوق برای انجمن روانشناسی ایران محفوظ است. – 1400©

طراحی سایت توسط شرکت مهندسی اشاره شرق