روان‌شناسی زنان، تاب‌آوری و تغییرات اقلیمی (خلاصه و تأملی بر گزارش برنامۀ توسعۀ ملل متحد؛ زنان، تاب‌آوری و تغییر اقلیم: تجربه‌هایی از اروپا و آسیای مرکزی و مناطق اطراف)؛ دکتر فاطمه شفیعی

روان‌شناسی زنان، تاب‌آوری و تغییرات اقلیمی (خلاصه و تأملی بر گزارش برنامۀ توسعۀ ملل متحد؛ زنان، تاب‌آوری و تغییر اقلیم: تجربه‌هایی از اروپا و آسیای مرکزی و مناطق اطراف)

دکتر فاطمه شفیعی
عضو شورای گروه تخصصی روان‌شناسی زنان

تغییرات اقلیمی در دهه‌های اخیر تنها یک تهدید زیست‌محیطی نیست، بلکه به‌صورت مستقیم بر ساختارهای اجتماعی، روابط قدرت، سلامت روان و وضعیت اقتصادی و معیشتی میلیون‌ها انسان تأثیر می‌گذارد. گزارش جدید برنامۀ توسعۀ ملل متحد در سال ۲۰۲۵ با عنوان «زنان، تاب‌آوری و تغییرات اقلیمی» تلاش دارد این واقعیت را با رویکردی چندرشته‌ای و مبتنی بر شواهد روشن کند. این گزارش که حاصل بررسی پروژه‌ها و داده‌های ۱۱ کشور از اروپا، آسیای مرکزی، جنوب آسیا و حوزۀ کارائیب است، نشان می‌دهد که چگونه تغییرات اقلیمی از طریق سازوکارهای نابرابری جنسیتی تشدید می‌شود و چرا زنان، در بسیاری از موارد، هم آسیب‌پذیرترین گروه و هم ستون اصلی تاب‌آوری در جوامع هستند. هدف گزارش آن است که تصویری جامع و واقعی از نقش‌ها، چالش‌ها و ظرفیت‌های زنان در این بحران جهانی ارائه دهد و برای دولت‌ها، نهادهای علمی و فعالان حوزۀ زنان راهبردهای عملی عرضه کند.
در بخش‌های آغازین گزارش، ابتدا ماهیت تغییرات اقلیمی شرح داده می‌شود و نشان داده می‌شود که پیامدهای آن برای همۀ افراد یکسان نیست. بلایای طبیعی، خشک‌سالی، کاهش منابع آب، مهاجرت اجباری، نابه‌سامانی‌های اقتصادی و آسیب به زیربناهای حیاتی زمانی ابعاد انسانی پیدا می‌کند که در چهارچوب نابرابری‌های پیشین معنا شود. زنان در بسیاری از جوامع، به‌ویژه در مناطق روستایی و کم‌برخوردار، به دلیل دسترسی محدود به زمین، اطلاعات، سرمایه، آموزش و قدرت تصمیم‌گیری، بیش از مردان در معرض پیامدهای اقلیمی قرار دارند. این گزارش شرح می‌دهد که چگونه مثلاً در هنگام سیل یا طوفان، زنانی که مسئولیت مراقبت از کودکان و سالمندان را بر عهده دارند دیرتر می‌توانند خانه را ترک کنند و ریسک بیشتری را تجربه می‌کنند؛ یا چگونه خشک‌سالی‌های طولانی‌مدت باعث افزایش ساعت‌های کاری زنان برای تأمین آب و غذا می‌شود و به فرسودگی روانی و جسمانی آنان دامن می‌زند.
در عین حال، گزارش تأکید می‌کند که تصویر زنان به عنوان «قربانی منفعل» دقیق نیست و باید تغییر کند. بسیاری از نمونه‌های ارائه‌شده نشان می‌دهند که زنان در عمل، «کنشگران اصلی تاب‌آوری اجتماعی» هستند. از تیم‌های واکنش اضطراری زنان در نپال گرفته تا گروه‌های حفاظت از منابع آب در ازبکستان و تاجیکستان، زنان با تکیه بر دانش بومی، شبکه‌های اجتماعی و حس مسئولیت‌پذیری نقش‌هایی بر عهده می‌گیرند که تاب‌آوری جامعه را در برابر شوک‌های اقلیمی افزایش می‌دهند. گزارش به شکل روایی توضیح می‌دهد که چگونه زنان در برخی کشورها پیش‌گام روش‌های کشاورزی هوشمند، تولید محصول کم‌مصرف آب، توسعۀ انرژی خورشیدی و سازمان‌دهی گروه‌های محلی شده‌اند. این شواهد نشان می‌دهند که تقویت توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی زنان، در واقع سرمایه‌گذاری بر تاب‌آوری ملی است.

بُعد روان‌شناختی این مسئله در این گزارش از جایگاه مهمی برخوردار است. تغییرات اقلیمی برای زنان تنها یک تهدید اقتصادی نیست؛ بلکه پیامدهای روانی قابل‌توجهی نیز با خود به همراه دارد. در روایت‌های مختلف، زنان از اضطراب مداوم نسبت به آینده، ترومای ناشی از بلایای طبیعی، احساس ناتوانی، افسردگی پس از خسارت‌های اقتصادی و فشار دائمی نقش‌های مراقبتی سخن می‌گویند. گزارش نشان می‌دهد که چگونه افزایش خشونت خانگی پس از بحران‌ها، ناامنی در پناهگاه‌های اضطراری و تشدید فقر فشار روانی زنان را بیشتر می‌کند. این‌که زنان در بحران‌ها هم باید «خانه را حفظ کنند» و هم «خانواده را آرام نگه دارند»، باعث می‌شود که هزینۀ عاطفی و ذهنی ناشی از شرایط اقلیمی برای آنان چند برابر شود. همین نکته این گزارش را برای حوزۀ روان‌شناسی زنان بسیار ارزشمند می‌کند، زیرا نشان می‌دهد که مداخلات سلامت روان باید هم‌زمان جنسیت‌محور و بحران‌محور باشند. علاوه‌براین، گزارش در تحلیل خود توضیح می‌دهد که تاب‌آوری زنان مفهومی فردی یا شخصیتی نیست، بلکه به‌شدت وابسته به ساختارهای اقتصادی، حقوقی و فرهنگی است. در جوامعی که زنان به مالکیت زمین، وام، آموزش، شبکه‌های اجتماعی یا حضور در شوراهای تصمیم‌گیری دسترسی دارند، تاب‌آوری آن‌ها به‌طور چشمگیری افزایش یافته است. در مقابل، هر جا زنان از تصمیمات اقلیمی کنار گذاشته شده‌اند، آسیب‌ها بیش از حد انتظار بوده است. ضمن آنکه نکتۀ مهم این است که داده‌های تفکیک‌شدۀ جنسیتی نیز در سیاست‌گذاری اقلیمی نقشی حیاتی دارد؛ زیرا بدون شناخت دقیق وضعیت زنان، برنامه‌ها و مداخلات ملی معمولاً مردمحور طراحی می‌شوند و نیازهای نیمی از جامعه دیده نمی‌شود.

در ادامه، گزارش از نمونه‌های موفق چند کشور سخن می‌گوید. در نپال، هنگامی که زنان به‌عنوان نیروهای رسمی تیم‌های جست‌وجو و نجات آموزش دیدند، اثربخشی پاسخ اضطراری افزایش پیدا کرد. در ازبکستان، آموزش‌های اقلیم‌محور برای زنان کشاورز به کاهش خسارت‌ها و افزایش درآمد منجر شد. در مولداوی، ایجاد شبکه‌های زنان کارآفرین در حوزۀ انرژی‌های تجدیدپذیر سبب شد تا خانواده‌ها در بحران زمستانی اخیر، به سوخت‌های گران‌قیمت کمتر وابسته باشند. این نمونه‌ها برای سیاست‌گذاران ایرانی نیز آموزنده است، زیرا نشان می‌دهد که توانمندسازی زنان در حوزه‌هایی چون مدیریت آب، فناوری‌های سبز و برنامه‌ریزی بحران فقط «مسئلۀ حقوق زنان» نیست، بلکه راهبرد توسعه‌ای و امنیتی محسوب می‌گردد.

گزارش همچنین به رابطۀ پیچیدۀ تغییرات اقلیمی با تعارض، جنگ و خشونت اشاره می‌کند. در مناطقی که تنش‌های سیاسی یا قومی وجود دارد، شوک‌های اقلیمی مانند خشک‌سالی یا تخریب‌های کشاورزی شرایط را برای مهاجرت اجباری، بالارفتن استرس خانوادگی و افزایش خشونت‌های جنسیتی فراهم می‌کند. زنان در این مناطق گاهی از چند جهت آسیب می‌بینند: هم از فشارهای اقتصادی و هم از ناامنی جانی. نتیجه آنکه تاب‌آوری روانی در چنین شرایطی در تعامل با ساختارهای اجتماعی شکل می‌گیرد و دیگر نمی‌توان آن را به صورت فردی تعریف کرد.

در پایان، گزارش مجموعه‌ای از توصیه‌های سیاستی ارائه می‌دهد که بر اساس تجربه‌های ۱۱ کشور شکل گرفته‌اند. این توصیه‌ها بر این نکته تأکید می‌ورزند که هرگونه برنامه‌ریزی اقلیمی باید از ابتدا و نه به‌عنوان افزوده‌ای نهایی، حساسیت جنسیتی داشته باشد. مشارکت زنان در تصمیم‌گیری، سرمایه‌گذاری در داده‌های جنسیت‌محور، بهبود زیرساخت‌های اسکان اضطراری برای زنان و کودکان، حمایت از سلامت روان و شبکه‌های اجتماعی زنان و توسعۀ کسب‌وکارهای سبز زنان از جمله پیشنهادهایی هستند که گزارش فوق بر آن‌ها تأکید می‌کند. این توصیه‌ها نشان می‌دهند که مسئلۀ زنان در مواجهه با تغییرات اقلیمی تنها مسئله‌ای اخلاقی یا عدالت‌محور نیست، بلکه باید به صورت ضرورت توسعه‌ای، امنیتی و اقتصادی برای کشورها لحاظ شود.

در مجموع، گزارش «زنان، تاب‌آوری و تغییرات اقلیمی» تصویری روشن و عمیق از وضعیت پیچیده‌ای ترسیم می‌کند که در آن زنان، هم بیشترین آسیب را می‌بینند و هم بیشترین ظرفیت را برای مواجهه با بحران دارند. این نگاه دوگانه، فرصت مهمی برای پژوهشگران حوزۀ روان‌شناسی زنان فراهم می‌کند تا مدل‌های تاب‌آوری را بر اساس تجربه‌های جنسیت‌محور و بوم‌محور بازتعریف کنند. در شرایطی که جهان به‌سوی آینده‌ای با بحران‌های اقلیمی بیشتر حرکت می‌کند، توجه به ابعاد روانی، اجتماعی و فرهنگی تاب‌آوری زنان، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این گزارش ما را دعوت می‌کند که نقش زنان را نه فقط در سطح خانواده، بلکه در سطح سیاست‌گذاری و مدیریت بحران بازبینی کنیم و تاب‌آوری را پروژه‌ای جمعی بدانیم؛ پروژه‌ای که اگر بخواهد مؤثر و پایدار باشد، باید از زنان آغاز شود.

سخن پایانی

خواندن این گزارش در شرایط امروز ایران معنای دیگری پیدا می‌کند. ایران طی سال‌های اخیر با بدترین دوره‌های خشک‌سالی، کاهش بی‌سابقۀ منابع آب زیرزمینی، فرونشست گستردۀ زمین، بحران معیشت کشاورزان، آلودگی هوا و گرم‌شدن شدید اقلیم روبه‌رو است. این بحران‌ها نه‌فقط محیط زیست، بلکه پیوندهای اجتماعی و روانی جامعه را نیز تحت فشار قرار داده‌اند. در بسیاری از استان‌ها، زنان کشاورز و زنان سرپرست خانوار نخستین گروه‌هایی هستند که از کاهش درآمد، ناپایداری تولید، کمبود آب شرب، مهاجرت اجباری و ناامنی غذایی آسیب می‌بینند. در شهرها نیز، قطع آب، کمبود برق، گرمای طاقت‌فرسا و آلودگی هوا بار روانی و مراقبتی را بر دوش زنان دوچندان می‌کند؛ زنانی که مسئولیت مراقبت از کودکان و سالمندان، مدیریت خانه و سازگاری روزانه با بحران‌ها را بر عهده دارند!

در نقاطی از کشور که بحران آب به مهاجرت روستایی دامن زده است، فشارهای اقتصادی و تنش‌های خانوادگی نیز افزایش یافته است. این تغییرات، مشابه همان الگوهایی است که گزارش UNDP در سایر کشورها مشاهده کرده است: «بحران اقلیمی به‌طور مستقیم با افزایش استرس، اضطراب، فرسودگی روانی و خشونت خانگی ارتباط پیدا می‌کند.» در ایران نیز پژوهش‌ها نشان می‌دهد که زنان در شرایط کاهش منابع، بیکاری مردان و بی‌ثباتی اقتصادی بیشتر در معرض خشونت قرار می‌گیرند و حمایت اجتماعی و روانی محدودی برای مواجهه با این وضعیت دارند.

در عین حال، واقعیت دیگر این است که زنان ایرانی، چه در شهر و چه در روستا، همانند نمونه‌های ذکرشده در گزارش، در خط مقدم تاب‌آوری قرار دارند. از شبکه‌های محلی زنان روستایی که برای مدیریت منابع آب تلاش می‌کنند تا زنان کارآفرین حوزۀ انرژی خورشیدی در مناطق خشک، نمونه‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد زنان در ایران نیز نقش تعیین‌کننده‌ای در سازگاری با اقلیم دارند. اما فقدان ساختارهای حمایتی، نبود داده‌های جنسیت‌محور، ضعف در مشارکت دادن زنان در تصمیم‌گیری‌های اقلیمی و محدودیت‌های حقوقی باعث شده است که ظرفیت واقعی آنان کمتر دیده شود.

این گزارش برای ایران می‌تواند یک هشدار و یک فرصت هم‌زمان باشد: هشدار از آن جهت که زنانان، در صورت ادامۀ روندهای اقلیمی، نخستین گروهی خواهند بود که در معرض فشارهای چندگانه قرار می‌گیرند؛ و فرصت از آن روی که سرمایه‌گذاری بر تاب‌آوری زنان؛ از سلامت روان گرفته تا سلامت اجتماعی و اقتصادی، می‌تواند تبدیل به مؤثرترین مسیر برای سازگاری اجتماعی با بحران‌های محیطی شود. امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد که سیاست‌گذاری اقلیمی در ایران رویکردی جنسیت‌محور داشته باشد و سلامت روان زنان را جزء جدانشدنی از امنیت اقلیمی و اجتماعی بداند. اگر در این روزها تاب‌آوری را یک پروژۀ ملی تصور کنیم، تجربۀ کشورهای مختلف نشان می‌دهد که آغاز این پروژه و پیش‌بُرد آن بدون حضور معنادار زنان، ممکن نیست!

منبع

UNDP. (2025). Women, resilience and climate change: Lessons learned from UNDP gender-responsive climate programming. Istanbul Regional Hub: United Nations Development Programme.

آدرس انجمن روان‌شناسی ایران:

تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ۳۷، طبقه سوم

کدپستی: 

1555716755

تلفن:  09367740873 (ساعت پاسخگویی: شنبه تا چهاشنبه، از ساعت 9 الی 14)

فکس: 86120659

کلیه حقوق برای انجمن روانشناسی ایران محفوظ است. – 1400©

طراحی سایت توسط شرکت مهندسی اشاره شرق