یادی از دکتر اخوت: با نگاهی به آثارش
نگارنده: دکتر حسن حمیدپور، دکتری تخصصی روانشناسی بالینی
دکتر ولی اله اخوت در سال 1311 در شهر یزد متولد شد. او تحصیلات خود را در دانشگاه تهران دنبال کرد و سپس عازم آمریکا شد و در رشته روانشناسی از دانشگاه ایالتی اوکلاهما درجه دکترا گرفت و مدتی در آمریکا به تدریس و تحقیق پرداخت در سال 1353 به ایران بازگشت. او پس از بازگشت به ایران، ابتدا در گروه روانشناسی دانشگاه تهران مشغول شد، اما بعد از مدتی او و دکتر سعید شاملو به گروه روان پزشکی – بیمارستان روزبه – پیوستند و دورۀ کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی را بنیان نهادند. دکتر اخوت در سالهای 1360 به آمریکا رفت و در ایالت تگزاس به فعالیتهای بالینی مشغول شد و در سال 1374 در همان جا در گذشت.
تا جائیکه میدانیم از دکتر اخوت چهار کتاب چاپ و نشر شده است. اولین کتاب وی در سال 1355 چاپ شد. این کتاب «روان درمانی و چند مقالۀ دیگر» نام دارد. ایشان در پیشگفتار کتاب نوشته است:
کتابی که هم اینک در دست دارید مجموعهای از مقالاتی است که نگارنده در یکی دو سال اخیر در مجلات علمی کشور انتشار داده است . . .
در این کتاب، 12 مقاله گنجانده شده است که عناوین آنها عبارتند از:
1- روان درمانی
2- درمانجو مداری
3- هستی گرایی
4- هیپنوتیزم
5- پسیکودینامیک خودکشی
6- الکلیسم
7- ساخت و ویژگیهای شخصیت معتاد
8- کاربرد آزمون بندرگشتالت و مقیاس هوشی وکلسر در تشخیص ضایعات مغزی
9- تشخیص اسکیزوفرنیا
10- پژوهش در ارزش تشخیصی MMPI
11- تحقیق در امکان برآورد هوش بر مبنای شاخصهای آزمون رورشاخ
12- لکنت زبان
از مجموعه مقالات این کتاب، 3 مقاله (مقالههای هشتم دهم و یازدهم) گزارش پژوهشی هستند. از مقدمه کتاب این گونه استنباط میشود که یکی از دغدغههای دکتر اخوت مسایل روان سنجی و کاربرد آزمونها در ایران بوده است. او در مقدمه همین کتاب اشاره میکند:
روان سنجی و ارزشیابی در چند سال اخیر بازار آشفته و اسفباری را در کشور ما ایجاد کرده است که بیشتر معلول عدم احترام عدهای به اصول و موازین اخلاقی در حرفهای میباشد. در بسیاری از موارد بی آنکه به مفهوم اعتبار و روایی یک آزمون برای یک جمعیت اعتنا شود، از آزمونهای ترجمه شده خارجی استفاده میشود.
دغدغههای دکتر اخوت در به کارگیری آزمونهای روانشناختی باعث شد که ایشان دو سال بعد (آبان ماه 1357) با همکاری دکتر لقمان دانشمند به تألیف کتاب ارزشیابی شخصیت مبادرت ورزد.
اگرچه ممکن است امروزه کسانی که به این کتاب نگاه کنند، کتاب برای آنها خیلی جذاب و به اصطلاح مطابق با معیارهای دانش روز نباشد، اما فراموش نکنیم که کتاب حدود 33 سال قبل نوشته شده است. فصلهای این کتاب عبارتند از:
1- شخصیت (11 صفحه)
2- مشاهده و انواع آن (21 صفحه)
3- مصاحبه (22 صفحه)
4- آزمونهای عینی ( 44 صفحه)
5- کاربرد مقیاسهای هوش در تشخیص و ارزشیابی شخصیت ( 10 صفحه)
6- روشهای فرافکن ( 79 صفحه)
این کتاب 21 منبع فارسی دارد که 8 منبع آن مربوط به کارهای پژوهشی خود دکتر اخوت هستند. چهار منبع آن نیز به پژوهشهای دکتر براهنی در زمینه سنجش و روان سنجی تعلق دارند.
دکتر اخوت در برخی از پژوهشها با دکتر براهنی همکاری میکرده است از جمله پژوهشی که در سال 1352 در مجله تازههای روانپزشکی منتشر کردند.
در سال 1362 نیز دکتر اخوت دو کتاب چاپ کرد:
1- افسردگی (با همکاری دکتر احمد جلیلی)
2- تشخیص اختلالات روانی
کتاب افسردگی با مقدمه زیبای دکتر هاراطون داویدیان آغاز میشود. سپس مؤلفین کتاب (دکتر اخوت و دکتر جلیلی) در دو صفحه دلایل خودشان برای نوشتن چنین کتابی را ذکر میکنند. در قسمت عوامل روانی افسردگی به نظریه پردازانی چون آبراهام، فروید، کامرون، الکساندر، کلاین، آریتی، لوینسون، سلیگمن و بک اشاره شده است.
دکتر اخوت در همان سال کتاب تشخیص اختلالات روانی را به رشته تجربه درآورد. او در مقدمه کتاب اشاره میکند:
چون ترجمه تحت الفظی مفاهیم رایج در این رشته همه گاه، نارسائیها و سرگردانیهایی را به دنبال داشته است، در پیشنهاد واژگان جدید سعی شده است از اصطلاحاتی استفاده شود که بیانگر پویاییها و کنشهایی باشند که واژههای خارجی به ذهن متبادر میسازند. واژگانی چون ناهمخوانی بصری، ناهمخوانی سمعی، ناهمخوانی تجربهای، ناباوری، آسیمگی و اختلال سازگاری میتوانند بیانگر چنین کوششی باشند.
دکتر اخوت در این کتاب مجبور شده است که برای بسیاری از اصطلاحات تخصصی، معادلهای فارسی وضع کند. پسوند «هراسی» از جمله اقدامات جالب دکتر اخوت است. وی به جای Phobia، هراس را به کار گرفته است و همین مسئله باعث شده که بتوانند در صفحات 57، 58، 59 و 60 برای 140 واژه ترکیبی با هراس معادلهای خوش ساخت بیافریند. هدف از نوشتن این مطلب، زنده کردن یاد فردی است که برای زمینه سازی رشته روانشناسی بالینی، هنجارسازی ابزارها و چاپ و نشر یافتههای علمیاش، کوشیده است و ممکن است نسل جدید روانشناسان و روانسنجان از او یادی نکنند