رابطۀ درمانی در رفتاردرمانی شناختی
تألیف: کازانتزیس، داتیلیو، دابسون
مترجمان: مهدی آزاد، اسماعیل نورالهی
انتشارات: ارجمند
معرفی کتاب:
چرا رابطۀ درمانی در ارائه رفتاردرمانی شناختی کارآمد بسیار حائز اهمیت است؟ برای پاسخ به این سؤال، باید ماهیت CBT را بررسی کرد، وظیفهای که با تحسین در این کتاب انجام شده است.
CBT صرفاً مجموعهای از فنون نیست. اگرچه باید بدانید که چگونه میتوانید تکنیکها را انتخاب و آنها را بهطور مؤثر پیادهسازی کنید (برخی از آنها از سایر انواع روشهای رواندرمانی اقتباس شدهاند)، برای ارائۀ کارآمد CBT همچنین باید مراجعان را بهکار بگیرید. افزون بر این، باید مفهومپردازی شناختی دقیق و منحصربهفردی از مراجع ایجاد کنید و در هر جلسه آن را اصلاح کنید. همچنین باید یک اتحاد درمانی قوی ایجاد کنید تا مراجعان بتوانند بهجای تلف کردن وقت در جلسه یا داشتن افکار خودآیند راجع به شما، دربارۀ خودشان در رابطه با شما، یا دربارۀ روند درمان و بر روی مشکلاتی که هنگام ترک دفترتان تجربه میکنند، تمرکز نمایند.
این همان چیزی است که من (جودیت اس. بک) دربارۀ ایجاد یک اتحاد درمانی خوب به کارورزان میآموزم. من به آنها میگویم مهم است که برای مراجعان در اتاق درمان انسانیت به خرج دهید، به آنها احساس امنیت دهید و طوری رفتار کنید که اگر خود جای آنها بودید دوست داشتید با شما آنگونه برخورد شود. همچنین انتظارات واقعبینانه از طرف درمانگران برای مراجعان مهم است: فرض میشود مراجعان دشوار هستند. به همین دلیل آنها مراجع هستند و همچنین باید انتظارات واقعبینانهای برای خودشان داشته باشند. من، برای نخستین بار، قادر به کمک کافی به هر مراجعی که وارد اتاق درمان میشود، نیستم. اگر انتظاری خلاف این را داشته باشم، یا از مراجع یا از خودم ناامید میشوم که هرکدام در تواناییام بهمنظور ارائۀ درمانی مؤثر تداخل میکند.
هنگامیکه صحبت از اختلالات شخصیتی میشود، رابطۀ درمانی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. هنگامیکه مراجعان معتقدند که سایر افراد ممکن است به آنها آسیب برسانند، غالباً همان عقیده را دربارۀ درمانگر دارند. این ناآگاهی انگارۀ آنهاست. کمک به مراجعان در کشف نادرستی باورشان در زمینۀ ارتباط شما با آنها، دو فرصت را فراهم میکند؛ نخست، کار به روی گسیختگی اتحاد درمانی را تقویت میکند و به آنها اجازه میدهد تا بهطور کاملتری درگیر درمان شوند. دوم، شما میتوانید به آنها کمک کنید آنچه آموختهاند را به روابط خاص خارج از درمان تعمیم دهند.
تغییر در سیستمهای اعتقادی مراجع با استفاده از تجربهگرایی مشارکتی و گفتگوی سقراطی افزایش مییابد. در حقیقت، استفاده از رویکردی مشارکتی بهمنظور درگیرکردن مراجعان در آزمایش تجربی از باورهای ناسازگارشان، بهطور کلی یکی از ویژگیهای متمایز رویکردی بود که برای نخستین بار در شناختدرمانی افسردگی بیان شد. در این کتاب نحوۀ استفاده از این دو جنبۀ اصلی CBT بهروشنی توضیح دادهشده و به پیشرفت این رشته کمک کرده است.
در حال حاضر مجموعۀ قابل توجهی از کتابهای CBT برای آموزش متخصصان در مورد انواع اختلالات در دسترس است. این کتاب مکمل این جلدهاست و گام مهمی به جلو ارائه میدهد زیرا پایه و اساس محکمی برای نقش رابطۀ درمانی در کار CBT است. دانشجویان حرفههای بهداشت روان از این کتاب چیزهای فراوانی دربارۀ ماهیت رابطۀ مراجع و درمانگر در رواندرمانی میآموزند. درمانگران با سالها تجربه نیز از مزایای آن بهرهمند خواهند شد، زیرا آنها میآموزند چگونه بهترین ویژگیهای متمایز درمانگر و مراجع را برای اصلاح عمل و تقویت روابط خود با مراجع اعمال کنند و همچنین از تنشها و فشارهای موجود در اتحاد بهعنوان فرصتی برای بهبود رابطۀ درمانی استفاده کنند. یک پیام بهویژه مهم، ضرورت ترویج سهم مشارکت فعالانه در کار تجربی است، زیرا نه درمانگر و نه مراجع نقش انفعالی ندارند. این احساس متقابل و مسئولیت مشترک برای انجام کار در جلسات و همچنین بین جلسات، در زندگی روزمرۀ فرد ضروری است.
نویسندگان ارزش و ماهیت رابطۀ درمانی را بیان میکنند، روش علمی و تولید فرضیههای مهم بالینی و ارزیابی آنها از طریق آزمایش را بهوضوح توصیف میکنند. سایر جنبههای مهم CBT شامل استفاده از پرسش توسط درمانگر و رویکرد آموزش سقراطی است که درمانگر بالینی را قادر میسازد تا مراجعان را به سمت چشمانداز یا کشف جدیدی هدایت کند. این راهبردها از ویژگیهای اساسی رابطۀ درمانی، بهطور مستقیم و غیر مستقیم (هنگامیکه در تکنیکها قرار میگیرند) هستند و منجر به تغییر در باورها و برداشتهای ناسازگار اساسی مراجع میشوند.
دکتر کازانتزیس، داتیلیو و دابسون برای تهیۀ این راهنما بهمنظور اقدامات بالینی واجد شرایط هستند. آنها درمانگران، سرپرستان، پژوهشگران و اساتید باتجربهایاند. این کتاب برنامههای تحقیقاتی مستقل و همچنین کار مشارکتی گستردۀ آنها را در واحد تحقیقات رفتاردرمانی شناختی در دانشگاه موناش را فرامیخواند_که درک ما از تلاقی رابطه و تکنیک در رواندرمانی را گسترش داده است. هدف مهم این کتاب ترجمۀ این یافتههای پژوهشی به عمل است، زیرا این امر به متخصصان میآموزد که چگونه به مدل CBT وفادار بمانند، درحالیکه آنها تمرکز دوگانهای بر تعامل درمانی دارند.
این کتاب راهنمایی در مورد چگونگی بهرهمندی از رابطۀ درمانی بهعنوان عامل تغییر در CBT ارائه میدهد. ما اعتقاد داریم که یادگیری اینکه این فرایندها چگونه تغییر در کاربردهای بالینی CBT را تقویت میکنند بسیار ارزشمند است. ازاینرو، کار ما بهوضوح نشان میدهد که استفادۀ مؤثر از تکنیکها به ویژگیها و فرایندهای رابطۀ اساسی بستگی دارد که منجر به CBT کارآمد میشود.