بحث ویژه
مسئلۀ مهاجرت از دیدگاه روانشناسی مثبت
دکتر شهریار شهیدی
استاد روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی و رئیس آزمایشگاه روانشناسی مثبت
مهاجرت و حضور مهاجران در چند سال گذشته، بهخصوص با توجه به رویدادهای مهمی چون جنگ، وضعیت نا به سامان کشورها به لحاظ اقتصادی و سیاسی و نیز جذابیت برخی کشورهای میزبان با توجه به فراهم بودن رفاه و آزادی اجتماعی و سیاسی به یک موضوع مهم پژوهشی بین رشتهای تبدیل شده است. بهویژه بحران در سوریه، غزه و افغانستان باعث مهاجرتهای میلیونی نه تنها به کشورهای مجاور بلکه به اروپا و حتی امریکای شمالی شده است. در ایران در دو سال گذشته حضور مهاجران افغان تبدیل به یک بحران اجتماعی شده و جامعۀ ایرانیان و مهاجران افغان را درگیر خود کرده است (کاظمی، 1403). نکتۀ قابل توجه نقش پررنگ رسانههای دولتی و شبکههای اجتماعی در دامن زدن به این بحران از طریق ترغیب احساسات منفی و شکل دادن به نگرشهای نژاد پرستانه، ملیگرایانه یا دست کم جهتگیرانه بر علیه اتباع افغان بوده است.
در دهههای گذشته نگاه متخصصان علوم اجتماعی به مسئلۀ مهاجرت عمدتاً یک نگاه آسیبشناسانه و “کمبود گرایانه”[1] بوده است. به این معنی که تجزیه و تحلیل مسئلۀ مهاجرت در پرتو مسائل سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک رنگ و بوی منفی و تاریک به خود گرفته و معمولاً به عنوان یک معضل یا آسیب از آن یاد شده. واژگان آشنایی چون “تهاجم فرهنگی”، “فرار مغزها، “آلودگی فرهنگ بیگانه” که بارها از آن در ادبیات سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفته، شاهد این ادعا محسوب میشود. نظریههای کمبود گرا مسئلۀ مهاجرت را در شصت سال گذشته، از طریق پرسش دو سؤال اساسی مورد بررسی قرار دادهاند. نخست این که تا چه اندازه مهاجران از نظر روانشناختی و / یا اجتماعی با محیط جامعۀ میزبان سازگار میشوند و دوم این که آیا مهاجران با رفتارهای ناسازگارانه یا نابهنجار به جامعۀ میزبان و یا جامعۀ اصلی آسیب وارد میکنند.
روانشناسی مثبت عوامل متعددی را برای سازگاری افراد و ارتقاء سطح سلامتی شناسایی کرده است (پیترسون و سلیگمن، 2004). با این وجود شرایط و فرآیندهای فرهنگی تسهیلکننده که سازگاری مثبت در افرادی چون مهاجران که در بافتارهای جدید اجتماعی قرار میگیرند را ممکن میسازند کمتر مورد بررسی قرار گرفته است (کاب، برانسکوم، مکا، و همکاران، 2019). ما در پرتو یافتههای علمی موجود در حوزۀ روانشناسی مثبت میخواهیم بر علیه تفکرات منفی حاکم در خصوص مهاجرت قلم فرسایی کنیم و این سؤال را مطرح نماییم که آیا ممکن است اثرات مثبت مهاجرت بر اثرات منفی آن بچربد؟ یا لااقل بپرسیم چگونه میتوان تهدید مهاجرت را تبدیل به فرصت کرد؟
نخست تأکید ما برشواهدی است که دو سؤال مطروحه توسط نظریههای کمبود محور را به چالش میکشد: تحقیقات نشان میدهد که علیرغم وجود عوامل فشارزا، مهاجران، به خصوص در کشورهای پیشرفته، بر اساس طیف گستردهای از شاخصهای روانشناختی و جسمانی، و در مقایسه با ساکنان بومی، نمرات بالاتری را کسب میکنند. برای مثال، در یک پژوهش گسترده که در کانادا و بر روی مهاجران از 45 کشور جهان انجام شد، نشان داده شد که اکثر گروههای مهاجر رضایت بیشتری از زندگی نسبت به هموطنان خود در کشور اصلی گزارش دادند. این در حالی بود که نمرۀ رضایت از زندگی آنان در مقایسه با افرادی که در کانادا به دنیا آمده بودند، تفاوت معناداری نداشت (هلیول، بونیکوفسکا، و شیپلت، 2016). این در حالی است که اثر “گزینشپذیری مهاجر”[2] (یعنی فرضیۀ مبنی بر این که افرادی که به کشوری دیگر مهاجرت میکنند در مقایسه با هموطنان خود که مهاجرت را انتخاب نمیکنند، از سلامت بالاتری برخوردارند) و نیز مهاجرت کردن از کشورهایی که در آنها رضایت کمتری از زندگی وجود دارد ( مانند زیمبابوه، عراق، بلغارستان، و اوکراین)، کنترل شده بود.
همچنین در پژوهش دیگری (هلی ول، لیارد، و ساکس، 2018) که احساس خوشبختی و شادی در مهاجران را در 113 کشور سنجید نشان داد که احساس شادی و خوشبختی در اکثر کشورها هم اندازۀ افراد بومی بود به خصوص اگر مهاجران در کشورهایی زندگی میکردند که مردم آن کشورها، بر اساس گزارش جهانی شادی[3] از بالاترین نمرۀ میانگین شادی برخوردار بودند (فنلاند، دانمارک، نروژ).
در صد ساله گذشته گفتمان سیاسی در شرق و غرب در خصوص مهاجرت حاکی از این بوده که در مقایسه با ساکنین بومی، مهاجران دارای ظرفیت بالاتری برای بزهکاری و ارتکاب جرم و جنایت هستند. یک نظر سنجی توسط مؤسسۀ گالوپ[4] نشان داد که احتمال این که آمریکاییها بگویند مهاجرین اوضاع کشور را بدتر میکنند پنج برابر بیشتر از این است که بگویند مهاجران اوضاع کشور را بهتر میکنند (مکارتی، 2017). در ایران نیز در یک نظرسنجی که توسط خبرگزاری ایرنا در سال 1402 صورت گرفت، 43 درصد از مخاطبان بالای 18 سال ایرانی معتقد بودند که حضور اتباع افغان باعث تشدید معضل شغلی و 30 درصد اعلام کردهاند که حضور آنها موجب افزایش بزهکاری و ایجاد ناامنی میشود. علاوه بر این، نزدیک به یک چهارم از پاسخدهندگان ایرانی ابراز داشتهاند که در هنگام مواجهه با مهاجران افغان دچار ترس و نگرانی و 18 درصد احساس خشم و نفرت میکنند. شاید نکتۀ مهمتر برای بحث روانشناسی مثبت این که بیش از نیمی از مشارکتکنندگان گفتهاند که هیچ حس همدلی و شفقت نسبت به اتباع افغان ساکن در ایران ندارند. (سلیمانی، 1402). شاید همین حالت باعث شده تا اتباع افغانستانی در ایران نیز اکثراً احساس بیگانگی و نارضایتی کنند. زندی ناوگران و همکاران (1402) دریافتند که اتباع افغانستانی در ایران احساس بسیار زیادی نسبت به وجود فاصلۀ اجتماعی نسبت به جامعۀ میزبان در حوزههای نهادی و سازمانی، عاطفی و پذیرش اجتماعی گزارش میکنند. با این وجود، دههها پژوهش نشان داده که مهاجران در مقایسه با بومیان، کمتر مرتکب جرم و جنایت و سایر آسیبهای اجتماعی میشوند (کاب و همکاران، 2019). حتی شواهد در مورد مهاجران غیر قانونی و یا فقیر و تحت فشار هم در مقایسه با بومیانی که در همان شرایط زندگی میکنند، مشابه است.
بدون شک عوامل متنوعی در توضیح این که چرا بسیاری از مهاجران مهاجرت موفق و مثبتی را تجربه میکنند نقش دارند. این عوامل شامل شرایط در کشور اصلی قبل و بعد از مهاجرت، فرآیندهای فرهنگپذیری، بافتار خانواده و اجتماع مهاجران در کشور میزبان، ارزشهای فرهنگی و توانمندیهای منش مهاجران میشود. تحقیقات نشانگر این واقعیت بوده که فرآیند مهاجرت به معنای ورود به یک خلاء فرهنگی نیست. مهاجران با پشتوانهای از آداب و رسوم و باورها و ارزشها وارد جامعۀ جدید میشوند و معمولاً در درون اجتماعات هموطنان ساکن در کشور میزبان جذب میشوند. هر چه بیشتر فرد مهاجر نسبت به گروه هموطنان ساکن احساس نزدیکی و صمیمیت کند، احتمال سهولت در فرهنگپذیری و احساس رضایت و امید در فرهنگ میزبان افزایش مییابد. بر عکس این امر نیز صادق است. ارتباطی مثبت بین سازگاری با جامعۀ میزبان و صمیمیت دراجتماع هموطنان وجود دارد (گرین وی و همکاران، 2015).
نکتۀ قابل توجه این است که روانشناسی مثبت با تأکید بر ابعاد مثبت مهاجرتهای سازنده تلاش میکند دریابد چه عواملی میتواند از پدیدۀ مهاجرت به عنوان یک فرصت برای رشد و بالندگی مهاجران و کشورهای میزبان استفاده کند. در برنامهریزی کمتر کشوری بر بالندگی مهاجران و نقش مثبت آنان در جهت تنوع بخشی و غنیسازی فرهنگی تأکید میشود. به گواه تاریخ، حضور مهاجران در بسیاری مواقع باعث غنیتر شدن و ایجاد تنوع بیشتر در جامعه شده است: برای مثال، در سال 1933، پس از تصویب قانونی توسط آدولف هیتلر مبنی بر اخراج اعضای هئیت علمی دانشگاهها در آلمان که اصلیت یهودی داشتند، 25 درصد از دانشگاهیان یهودی تنها در دانشکدههای فیزیک دانشگاههای آلمان اخراج شدند و در کل 1600 تن از اعضاء علمی دانشگاههای آلمان که یهودیالاصل بودند از معیشت باز ماندند. از این تعداد 90 درصد تنها به ایالات متحد مهاجرت کردند (رودز، 2012). نکتۀ مهم این جاست که همۀ این افراد بلااستثنا به آلمان پشت کردند و شرایط مطلوب اروپا و ایالات متحد که با آغوش باز از آنان استقبال میکردند را پذیرفتند. این در حالی است که از آغاز قرن بیستم ایالات متحد پذیرای میلیونها مهاجر یهودی از اروپا به ویژه روسیه و آلمان بود که به دلیل فقر و تبعیض و فقدان آزادی در کشورهای مطبوع خود به آمریکا مهاجرت میکردند. نقیضۀ مهاجرت از نگاه روانشناسی مثبت بدینگونه است که پژوهشها نشان میدهد که علیرغم وجود عوامل گوناگون فشارزا بر مهاجران، بر اساس طیف گستردهای از شاخصهای روانشناختی و جسمانی، و در مقایسه با ساکنین بومی، نمرات بالاتری کسب میکنند (آلکانترا و همکاران، 2017). پس آیا آسیبهای وارده از طرف مهاجران که دستمایۀ تبلیغات رسانهای و سیاسی است، آیا ممکن است نتیجۀ تعصبات و جهتگیریهای بدبینانهای باشد که در سطح جامعه نیز گسترش مییابد؟ ضمن اینکه طبیعتاً هر جامعهای نیاز دارد تا تعداد مهاجرینی که وارد کشور میشوند یا خارج میشود را کنترل کند، این نیاز نیز وجود دارد که سیاستگزاران جهت ایجاد امکانات لازم در داخل و خارج از کشور احتمال فاصله گرفتن مهاجران از وطن را کاهش و با شناسایی توانمندیها و قابلیتهای مهاجرانی که وارد میشوند، امکان سازگاری و فرهنگپذیری آنان را افزایش دهند.
منابع:
زندی ناوگران، لیلا، عسگری ندوشن، عباس، افراسیابی، حسین، صادقی، رسول، و عباسی، محمد جلال (1402) واکاوی فرآیند بین نسلی ادغام فرهنگی مهاجران افغانستانی در جامعۀ ایران. مجلۀ مطالعات فرهنگی و ارتباطات شمارۀ 73، دورۀ 19، ص 11-37.
سلیمی، عصمت (1402) فهم و نگرش متقابل ایرانیان و مهاجران افغانستانی به یکدیگر. گزارش چهارمین جلسۀ هم اندیشی ابعاد حضور مهاجران در ایران، پژوهشگاه فرهنگ، هنر، و ارتباطات جمهوری اسلامی ایران، www.ricac.ac.ir
کاظمی، معین (1403) واکاوی گزارش ایرانیان به اتباع افغان بر اساس داده کاوی شبکه های اجتماعی. وبلاگ منتشر شده در www.dataak.com/blog/ استخراج: 30/9/1403
Alcántara C., Estevez C. D., Alegría M. (2017). Latino and Asian immigrant adult health: Paradoxes and explanations. In Schwartz S. J., Unger J. (Eds.), Oxford Handbook of Acculturation and Health(pp. 197–236). New York, NY: Oxford University Press.
Cobb, C.L, Nyla R Branscombe, N.R., Meca , A., Schwartz, S.J., Xie , D., Maria Cecilia Zea , M.C., Ludwin E Molina, L.E., and Martinez Jr, C.R. (2019) Toward a Positive Psychology of Immigrants. Perspectives on Psychological Science, 14(4), 619-632.
Greenaway K. H., Haslam S. A., Cruwys T., Branscombe N. R., Ysseldyk R., Heldreth C. (2015). From “we” to “me”: Group identification enhances perceived personal control with consequences for health and well-being. Journal of Personality and Social Psychology, 109, 53–74.
Helliwell J. F., Bonikowska A., Shiplett H. (2016, June). Migration as a test of the happiness set point hypothesis: Evidence from Immigration to Canada. Paper presented at the 50th Annual Conference of the Canadian Economics Association, Ottawa, Ontario, Canada. Retrieved from https://economics.ca/2016/papers/HJ0004-1.pdf
Helliwell J. F., Layard R., Sachs J. D. (2018). World happiness report 2018. New York, NY: Sustainable Development Solutions Network.
McCarthy J. (2017, June 28). Americans more positive about effects of immigration. Gallup. Retrieved from https://news.gallup.com/poll/213146/americans-positive-effects-immigration.aspx
Peterson C., Seligman M. E. P. (2004). Character Strengths and Virtues: A Classification and Handbook. Washington, DC: American Psychological Association.
Rhodes, R. (2012) The Making of the Atom Bomb. Simon and Schuster, UK.
[1] Deficit model of immigration
[2] Migrant selectivity
[3] World Happiness Report
[4] Gallup poll