انجمن روانشناسی ایران

انجمن روان‌شناسی ایران

خشونت: چیستی، پیامدها، مداخلات

خشونت: چیستی، پیامدها، مداخلات

میثم رنجبر _ دانشجوی کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی دانشگاه آزاد رودهن

پریسا صمدی_ دانشجوی کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی دانشگاه آزاد رودهن

سمانه شیخ‌حسنی_ دانشجوی کارشناسی ارشد روان‌شناسی بالینی دانشگاه آزاد تنکابن

مقدمه

خشونت یک پدیده جهانی است که هر ساله منجر به مرگ بیش از 1.6 میلیون نفر می‌شود و آن را به یکی از علل اصلی مرگ و میر در سراسر جهان تبدیل می‌کند.

   در حالی‌که هیچ کشوری نیست که تحت تأثیر خشونت قرار نگرفته باشد، اما اکثریت قریب به اتفاق مرگ و میر ناشی از آن در کشورهای کم درآمد تا متوسط رخ می‌دهد، که بسیاری از آنها با درگیری‌های داخلی آسیب دیده‌اند. با این حال، باید در نظر داشت که مرگ‌های خشونت‌آمیز را نمی‌توان صرفاً به جنگ نسبت داد و بیش از 80 درصد این مرگ‌ها خارج از درگیری‌های مسلحانه رخ می‌دهد. مطالعات نشان داده‌اند، خشونت موضوعی بسیار پرهزینه است و تنها در سال 2015 تأثیر کلی خشونت بر اقتصاد جهانی 13.6 تریلیون دلار تخمین زده شده است – رقمی که معادل 13.3 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان است.

   خشونت به طور فزاینده‌ای بین فردی شده و با فعالیت‌های مجرمانه، به ویژه در مناطق شهری مرتبط است. طبق مطالعه جهانی سازمان ملل در مورد قتل، قتل عمدی عامل مرگ تقریباً نیم میلیون نفر در سراسر جهان در سال 2012 بوده است. همچنین توجه به این نکته مهم است که مرگ و میر تنها بخشی از بار سلامتی و اجتماعی را تشکیل می‌دهد که می‌تواند به خشونت نسبت داده شود که همچنین منجر به سوء استفاده غیر کشنده، جنسی و روانی می شود. علاوه بر این، خشونت بار سنگینی را بر سیستم های بهداشتی و قضایی، خدمات رفاهی اجتماعی و اقتصاد جوامع تحمیل می کند.

یک چالش اجتماعی

سطوح بالای خشونت و جنایت در مناطقی مانند جنوب آفریقا اغلب نشانه‌ چالش‌های اساسی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مانند نابرابری اجتماعی، شهرنشینی سریع، فقر، بیکاری و کاستی‌های سازمانی است.

   اثرات نامطلوب خشونت بر یک کشور نه تنها برای شهروندان آن، بلکه برای رفاه جامعه و کشور به طور کلی مضر است. در بسیاری از کشورها، تأثیر خشونت به طور قابل توجهی و به طور مستقیم رشد اقتصادی را کاهش داده و مانعی در کاهش فقر ایجاد می‌کند، در حالی که خشونت باعث آسیب‌های روحی و جسمی عمیق می‌شود و کیفیت زندگی را برای همه افراد جامعه کاهش می‌دهد.

اگرچه خشونت اغلب به عنوان بخشی اجتناب ناپذیر از شرایط انسانی دیده می شود و به آن پاسخ داده می شود، چنین فرضیاتی در حال تغییر هستند و تاکید فزاینده ای بر پیشگیری از رفتار خشونت آمیز و پیامدهای آن است.

   به همین منظور، برای موفقیت تلاش‌‌های پیشگیری، باید درک ما از این پدیده پیچیده افزایش یابد. کدهای اخلاقی ممکن است در سراسر جهان بسیار متفاوت باشد، و پرداختن به موضوع اغلب حساس خشونت، علل و پیامدهای آن را به چالش بیشتری تبدیل می‌کند، با این حال برای محافظت مؤثر از جان و کرامت انسان، باید به نوعی درک مشترک دست یافت.

تعریف خشونت

به دلیل اینکه خشونت پدیده پیچیده‌ای محسوب می‌شود، تعریف دقیق و روشنی برای آن وجود ندارد. بنابراین، اغلب توسط افراد مختلف در زمینه های مختلف – مانند کسانی که از کشورها، فرهنگ‌ها یا سیستم‌های اعتقادی مختلف هستند، به طور متفاوتی درک می شود.

   در حالی‌که هیچ تعریف استانداردی از خشونت ارائه نشده است، هنگام توسعه راهبردهای پیشگیری موثر، داشتن درک روشنی از خشونت و زمینه ای که در آن رخ می‌دهد، مهم است. سازمان جهانی بهداشت[1] (WHO) در گزارش جهانی خود در مورد خشونت و سلامت در سال 2002، تعریفی از خشونت را پیشنهاد می‌کند که از آن زمان به عنوان یک اصطلاح کاربردی برای بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی و آفریقای جنوبی که در این زمینه کار می‌کنند، تبدیل شده است.

دسته بندی‌ها و انواع خشونت

    تعریف سازمان جهانی بهداشت از خشونت
« استفاده عمدی از زور یا قدرت فیزیکی، تهدید شده یا واقعی، علیه خود، شخص دیگر، یا علیه یک گروه یا جامعه، که منجر به جراحت، مرگ، آسیب روانی، توسعه نادرست یا محرومیت می‌شود. »

   بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت از خشونت، «نوع‌شناسی خشونت» مفصلی ایجاد شده است که دسته‌ها و انواع خشونت را مشخص می‌کند، و همچنین پیوندهای بین آنها را مشخص می‌کند (که به یک رویکرد جامع برای مداخله می انجامد).

این تعریف خشونت را با توجه به اینکه عاملان و قربانیان اعمال خشونت آمیز هستند به سه دسته کلی تقسیم می‌کند:

  • خشونت خودگردان (خود هدایت شده)

خشونت خودگردان به اعمال خشونت‌آمیزی که شخص بر خود تحمیل می‌کند، اشاره دارد و شامل خود آزاری (مانند خودزنی) و رفتار خودکشی (از جمله افکار خودکشی، و همچنین اقدام به خودکشی یا خودکشی کامل) می شود.

  • خشونت بین فردی

خشونت بین فردی به خشونتی اطلاق می‌شود که توسط فرد دیگری یا گروه کوچکی از افراد اعمال می‌شود. می‌توان آن را بیشتر به دو زیر دسته تقسیم کرد:

  • خشونت خانواده و شریک صمیمی – خشونت عمدتاً بین اعضای خانواده و شرکای صمیمی، معمولاً، هرچند نه منحصراً، در خانه رخ می‌دهد. این شامل اَشکال خشونت مانند کودک آزاری، خشونت شریک صمیمی و سوء استفاده از سالمندان است.
  • خشونت اجتماعی – خشونت بین افرادی که با هم مرتبط نیستند و ممکن است یکدیگر را بشناسند یا نشناسند که عموماً در خارج از خانه اتفاق می‌افتد. این شامل خشونت جوانان، اعمال خشونت آمیز تصادفی، تجاوز جسمی یا تجاوز جنسی توسط غریبه‌ها، و خشونت در محیط های سازمانی مانند مدارس، محل کار، زندان ها و خانه‌های سالمندان است.
  • خشونت جمعی

خشونت دسته جمعی را می‌توان به عنوان استفاده ابزاری از خشونت توسط افرادی تعریف کرد که خود را به عنوان اعضای یک گروه می‌شناسند – خواه این گروه گذرا باشد یا هویت دائمی‌تر – علیه گروه یا مجموعه‌ای از افراد دیگر، به منظور دستیابی به اهداف سیاسی، اقتصادی یا اهداف اجتماعی. که این می‌تواند به اَشکال مختلفی مانند نسل‌کشی، سرکوب، تروریسم و جنایات خشونت‌آمیز سازمان‌یافته ظاهر شود.

با نگاه دقیق‌تر به ماهیت اعمال خشونت‌آمیز، می‌توان این سه دسته را به چهار نوع خشونت خاص‌تر تقسیم کرد:

  • خشونت فیزیکی

خشونت فیزیکی استفاده عمدی از نیروی فیزیکی است که بالقوه برای ایجاد آسیب، صدمه، ناتوانی یا مرگ مورد استفاده قرار می‌گیرد. این شامل موارد زیر است، اما محدود به موارد زیر نیست: هل دادن، گرفتن، گاز گرفتن، خفگی، تکان دادن، سیلی زدن، مشت زدن، ضربه زدن، سوزاندن، استفاده از سلاح، و استفاده از توانایی بدنی بر علیه شخص دیگر.

   این نوع خشونت نه تنها منجر به آسیب جسمی می‌شود، بلکه می‌تواند اثرات روانی منفی شدیدی نیز داشته باشد – به عنوان مثال، اگر کودکی به طور مکرر قربانی خشونت فیزیکی در خانه شود، ممکن است از مشکلات سلامت روانی رنج ببرد و در نتیجه این قربانی شدن آسیب ببینند.

  • خشونت جنسی

خشونت جنسی شامل ارتکاب یا تلاش جنسی علیه قربانی است که آزادانه رضایت نداده یا قادر به رضایت یا امتناع نیست. این شامل موارد زیر است، اما محدود به موارد زیر نیست: دخول اجباری، دخول ناخواسته تحت تاثیر الکل/مواد مخدر، لمس جنسی، یا اعمال غیر تماسی با ماهیت جنسی. مجرمی که قربانی را اجبار یا وادار به انجام اعمال جنسی با شخص ثالث می‌کند نیز به عنوان خشونت جنسی محسوب می شود.

این نوع خشونت همچنین می تواند منجر به آسیب جسمی شود و در بیشتر موارد اثرات منفی روانی شدیدی نیز دارد.

  • خشونت روانی

خشونت روانی (که به آن آزار عاطفی یا ذهنی نیز گفته می‌شود) شامل ارتباطات کلامی و غیرکلامی است که به قصد آسیب رساندن ذهنی یا عاطفی به شخص دیگر یا اعمال کنترل بر شخص دیگر استفاده می‌شود.

تأثیر خشونت روانی می تواند به اندازه سایر اَشکال فیزیکی خشونت قابل توجه باشد، زیرا مرتکب، قربانی را در معرض رفتارهایی قرار می‌دهد که ممکن است منجر به نوعی آسیب روانی مانند اضطراب، افسردگی یا اختلال استرس پس از سانحه شود. این شامل موارد زیر است، اما محدود به موارد زیر نیست:

  • پرخاشگری آشکار (مثلاً تحقیرکننده و تحقیر آمیز)،
  • کنترل اجباری (به عنوان مثال، محدود کردن دسترسی به چیزها یا افراد، و نظارت بیش از حد بر مکان یا ارتباطات یک فرد)،
  • تهدید به خشونت فیزیکی یا جنسی،
  • کنترل سلامت باروری یا جنسی،
  • و بهره برداری از آسیب‌پذیری یک فرد (به عنوان مثال، وضعیت مهاجرت یا ناتوانی).

این نه تنها منجر به مشکلات روانی می شود، بلکه به مشکلات جسمی شدیدی مانند اختلالات روان تنی نیز منجر می‌شود.

  • غفلت (بی توجهی)

غفلت یا محرومیت، نوعی سوء استفاده است که زمانی رخ می‌دهد که شخصی مسئولیت مراقبت از فردی را دارد که قادر به مراقبت از خود نیست، اما در انجام این کار کوتاهی می کند، بنابراین او را از مراقبت کافی محروم می کند. غفلت ممکن است شامل عدم ارائه نظارت کافی، تغذیه، یا مراقبت های پزشکی یا عدم برآورده ساختن سایر نیازهایی باشد که قربانی نمی تواند خودش آن را تأمین کند.

بی‌توجهی می‌تواند منجر به عوارض جانبی طولانی‌مدت زیادی شود، مانند: آسیب‌های فیزیکی، اعتماد به نفس پایین، اختلالات توجه، رفتار خشونت‌آمیز، بیماری‌های جسمی و روانی و حتی می‌تواند منجر به مرگ شود.

این چهار نوع خشونت می‌توانند در هر یک از دسته‌های کلی که قبلاً ذکر شد، و زیرمجموعه‌های آن‌ها (به جز خشونت خودگردان) رخ دهد.

نمودار زیر این پیوندها را بین انواع خشونت و ماهیت اعمال خشونت آمیز نشان می دهد. گرافیک به صورت افقی نشان می‌دهد که چه کسی تحت تأثیر قرار می گیرد، در حالی که به صورت عمودی نحوه تأثیر بالقوه آنها را توصیف می کند.

   این گونه‌شناسی خشونت, چارچوب مفیدی برای درک الگوهای پیچیده خشونت در زندگی افراد, خانواده‌ها و جوامع فراهم می‌کند. ماهیت اعمال خشونت آمیز، ارتباط محیط، رابطه بین مرتکب و قربانی، و – در مورد خشونت جمعی – انگیزه‌های احتمالی برای خشونت را نشان می دهد.

باید در نظر داشت که این فقط یک مدل است و در واقع خطوط تقسیم بین انواع یا ماهیت خشونت همیشه به این روشنی نیست – آنها به راحتی می توانند همپوشانی داشته باشند و بر یکدیگر تأثیر بگذارند یا تقویت کنند.

خشونت مستقیم و غیرمستقیم (ساختاری)

نوع‌شناسی خشونت به وضوح بین مرتکبین خشونت در سطوح مختلف تمایز قائل می‌شود. با این حال، موقعیت‌هایی وجود دارد که خشونت را نمی‌توان به یک عامل خاص نسبت داد، بلکه به ساختارهایی تعبیه شده است که خشونت (در هر یک از اَشکال آن) را بر افراد یا جوامع اعمال می‌کنند. سیستم آپارتاید و تبعیض آشکار آن علیه بخش بزرگی از جمعیت آفریقای جنوبی یک نمونه است.

در این زمینه، یوهان گالتونگ، جامعه شناس نروژی، تمایز مفیدی ارائه می دهد:

  • خشونت مستقیم – اینجا جایی است که یک عمل کننده یا عامل به وضوح قابل شناسایی است. تمام اَشکال خشونت خودگردان و خشونت بین فردی و همچنین بسیاری از اَشکال خشونت جمعی را می توان به عنوان خشونت مستقیم نیز درک کرد.
  • خشونت غیرمستقیم یا ساختاری – اینجاست که هیچ عامل مستقیمی وجود ندارد. خشونت بیشتر در ساختارها جای می‌گیرد و به عنوان روابط نابرابر قدرت و در نتیجه به عنوان فرصت های نابرابر ظاهر می شود.

   خشونت ساختاری زمانی وجود دارد که گروه‌ها، طبقات، جنسیت‌ها یا ملیت‌ها دسترسی ممتازی به کالاها، منابع و فرصت‌ها نسبت به دیگران داشته باشند، و همچنین زمانی که این مزیت نابرابر در سیستم‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر زندگی‌شان تعبیه شود.

خشونت ساختاری نیازمند تغییرات سیاسی و اجتماعی است تا ساختارها و الگوهای تبعیض‌آمیز موجود حاکم بر زندگی شهروندان را دگرگون کند.

خشونت و جنایت: ایجاد تمایز

اصطلاحات «خشونت» و «جنایت» اغلب به هم مرتبط هستند و به جای یکدیگر استفاده می‌شوند. با این حال، آنها نباید اشتباه گرفته شوند.

   برخی از انواع جرایم طبق تعریف خشونت‌آمیز هستند (مانند جرایم مسلحانه یا جرایم تماسی، از جمله قتل، حمله و تجاوز جنسی)، در حالی که سایر جرایم به هیچ وجه خشونت مستقیم ندارند (مانند فرار مالیاتی یا استفاده غیرقانونی مواد مخدر). به همین ترتیب، همه انواع خشونت، مانند خشونت ساختاری که قبلاً ذکر شد، یا بسیاری از اَشکال خشونت روانی، مجرمانه نیستند.

   به عبارت دیگر، هر مورد خشونت جرم نیست و هر جرمی خشونت آمیز نیست. بنابراین مهم است که بین خشونت و جرم به عنوان دو اصطلاح متفاوت که می‌توانند با یکدیگر همپوشانی داشته باشند (و اغلب هم همپوشانی دارند) تمایز قائل شویم، اما لزوماً نیازی به این کار نیست.

مثال 
کتک زدن زن یا کودک یک عمل خشونت‌آمیز است. با این حال، این که آیا اعمال تنبیه بدنی به عنوان یک جرم کیفری تلقی می شوند، با توجه به قانون و نگرش اجتماعی یک کشور نسبت به زنان و کودکان متفاوت است.در برخی کشورها، قوانین تنبیه بدنی را جزء اعمال مجرمانه طبقه‌بندی می‌کنند. در حالی که در بسیاری از کشورهای دیگر جرم نیست و به عنوان یک اقدام انضباطی ضروری قابل توجیه است.

   اینکه یک عمل به عنوان جرم طبقه‌بندی شود یا نه، بستگی به قوانین یک کشور دارد. بنابراین جرم را می‌توان به‌عنوان نقض قانون و انحراف از قواعد مقرر یا عدم ارتکاب عملی که طبق قانون لازم است تعریف کرد.

   از سوی دیگر، خشونت یک عمل پرخاشگری فیزیکی است که در بیشتر موارد منجر به آسیب می شود. اینکه آیا یک عمل خشونت‌آمیز جرم تلقی می‌شود، از کشوری به کشور دیگر تغییر می‌کند، و ممکن است در طول زمان تغییر کند، زیرا کشورها قوانین خود را به دلیل تغییر نظام‌های سیاسی و ارزش‌های اجتماعی تطبیق می‌دهند.

   درک تفاوت بین این دو مفهوم در پاسخگویی مناسب و اتخاذ راهبردهای پیشگیری موثر مهم است.

چگونه می‌توانیم از خشونت جلوگیری کنیم؟

ایمنی یک حق بشر است

در جوامعی که با سطوح بالای خشونت و جنایت مشخص شده است، مانند آفریقای جنوبی، مردم روی هر چیزی سرمایه‌گذاری می‌کنند که به آنها احساس امنیت بیشتری می‌دهد، از میله‌های دزدی و دکمه‌های وحشت گرفته تا دیوارهای بتنی بلند و نرده‌های برقی.

   دولت‌ها تمایل دارند رویکردی سختگیرانه اتخاذ کنند، پلیس بیشتری را در خیابان‌ها قرار دهند و مجازات‌های سختگیرانه را برای متخلفان تشدید کنند. با این حال، سرکوب خشونت و جنایت تنها بر علائم آن تأثیر می‌گذارد. تمرکز بر امنیت به تنهایی نمی‌تواند به علل خشونت رسیدگی کند.

   آنچه مورد نیاز است تغییر تأکید از امنیت به ایمنی است. امنیت به معنای محافظت در برابر یک تهدید شناخته شده یا درک شده است، در حالی که ایمنی به معنای زندگی بدون آن تهدید یا ترس است.

   برای ایجاد جامعه‌ای که در آن همه احساس امنیت کنند، نیاز به درک ایمنی به عنوان یک حق انسانی و یک کالای عمومی است که باید از آن محافظت شود. راه دستیابی به این امر از طریق تعهد به پیشگیری از خشونت و جنایت با پرداختن به علل ریشه‌ای آن است.چه چیزی مردم را خشن می‌کند؟ نگاهی به مدل بوم‌شناختی

    مدل بوم‌شناختی 
« مدل بوم‌شناختی علل متعدد خشونت و تعامل عوامل خطر را که در خانواده و بافت‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی گسترده تر عمل می‌کنند، برجسته می‌کند. » (گزارش جهانی سازمان بهداشت جهانی در مورد خشونت و سلامت، 2002)

   هیچ دلیل واحدی وجود ندارد که توضیح دهد چرا مردم خشن می‌شوند. تحقیقات اجتماعی نشان داده است که رفتار خشونت‌آمیز در افراد تحت تأثیر تعامل پیچیده عوامل بسیاری است.

   به منظور کمک به توضیح پدیده پیچیده رفتار خشونت‌آمیز، سازمان بهداشت جهانی (WHO) از مدل اکولوژیکی استفاده می‌کند که در زیر مشاهده می‌شود. این مدل بین چهار سطح – فرد، رابطه، اجتماع و جامعه – و عوامل خاص برای هر سطح که بر رفتار افراد اثر می‌گذارد و آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد، تفاوت قائل می‌شود.

چهار سطح از مدل بوم‌شناختی – اقتباس شده از گزارش جهانی WHO در مورد خشونت و سلامت، 2002

   هر یک از این سطوح، عوامل خطر و محافظتی خاصی را ارائه می‌کنند و عوامل تأثیرگذار متقابلاً بر روی یک فرد را ایجاد می‌کنند.

   بنابراین، این مدل جهت‌گیری مفیدی را برای برنامه‌ریزی اقدامات پیشگیری از خشونت فراهم می‌کند زیرا تأثیر متقابل بسیاری از عوامل مؤثر در رفتار خشونت آمیز و همچنین تأثیر محیطی را که مردم در آن زندگی می‌کنند در نظر می‌گیرد. همچنین اهمیت اقدام هماهنگ مورد نیاز در سطوح مختلف به منظور جلوگیری از خشونت را برجسته می‌کند.

مثال 
اگر فردی با گرایش پرخاشگرانه (عامل خطر در سطح فردی) قبلاً خشونت را به عنوان ابزاری برای حل تعارض در خانه تجربه کرده باشد، به احتمال زیاد موضع خشونت آمیزی اتخاذ می کند (عامل خطر در سطح روابط). به همین ترتیب، فردی که در یک منطقه شهری با سطوح بالای بیکاری و جرم و جنایت و فقدان فعالیت‌های اوقات فراغت (عوامل خطر در سطح جامعه) زندگی می‌کند، نسبت به فردی که در محیطی آرام و با فرصت‌های متنوع‌تر و بهتر بزرگ می‌شود، به احتمال بیشتری رفتار خشونت‌آمیز اتخاذ می‌کند.

عوامل خطر و حفاظتی

شناخت و در نظر گرفتن عوامل خطر و عوامل حفاظتی در پیشگیری از جرم و خشونت بسیار مهم است، زیرا می‌توان فرض کرد که خشونت پیشگیری از طریق کاهش عوامل خطر و تقویت عوامل حفاظتی قابل دستیابی است.

عوامل خطر 
عوامل خطر عبارتند از « ویژگی‌ها، متغیرها، یا خطراتی که اگر برای یک فرد خاص وجود داشته باشد، احتمال اینکه این فرد، به جای فردی که از جمعیت عمومی انتخاب شده است، دچار اختلال شود، بیشتر است. » کلمه «اختلال» در اینجا به گرایش به رفتار خاصی مانند خشونت اشاره دارد.

   وجود عوامل خطر، احتمال دست داشتن فرد در فعالیت‌های جنایی و خشونت‌آمیز را افزایش می‌دهد – هر چه فرد در سطوح مختلف در معرض عوامل خطر بیشتری قرار گیرد، احتمال آن بالاتر می رود.

   شایان‌ ذکر است که عوامل خطر، که در هر سطحی از مدل بوم‌شناختی ظاهر می‌شوند، موجب خشونت نمی‌شوند – آن‌ها نشانه‌ای از احتمال رفتار خشونت‌آمیز نشان می‌دهند، با این حال بسیاری از افراد با عوامل خطر چندگانه به رفتار مجرمانه یا خشونت‌آمیز متوسل نمی‌شوند. به عنوان مثال، فقر یک عامل خطر است، با این حال اکثر افرادی که در فقر زندگی می‌کنند به خشونت متوسل نمی‌شوند. تنها به این معنی است که آن‌ها نسبت به خشونت آسیب‌پذیرتر هستند.

عوامل حفاظتی
 «عوامل محافظتی آن دسته از عواملی هستند که تأثیر مواجهه با عوامل خطر را واسطه یا تعدیل می‌کنند و در نتیجه منجر به کاهش بروز رفتار مشکل می‌شوند.»

   در سوی دیگر این طیف، عوامل حفاظتی قرار دارند که بین حضور عوامل خطر و اتخاذ رفتار بزهکارانه فاصله ایجاد می‌کنند، بنابراین احتمال درگیر شدن یا قربانی شدن فرد در رفتار خشونت آمیز را کاهش می‌دهند. برای مثال، کودکی که در یک محیط خانوادگی گرم و صمیمی بزرگ می‌شود، نسبت به کودکی که خشونت را در خانه تجربه می‌کند، کمتر به خشونت متوسل می‌شود.

   عوامل حفاظتی به ارتقای تاب آوری در برابر ناملایمات کمک می‌کنند و افراد یا جوامع تاب‌آور کسانی هستند که با وجود قرار گرفتن در معرض عوامل خطر، موفق می‌شوند از مشارکت در جرم و خشونت خودداری کنند.

   تاب آوری و تأثیر عوامل حفاظتی یک حوزه رو به رشد، مورد توجه و تحقیق است، تولید یافته های علمی نشان می‌دهد وجود تنها چند عامل حفاظتی می تواند تأثیر عوامل خطر را به حداقل برساند. مانند عوامل خطر، عوامل حفاظتی را نیز می‌توان با توجه به سطوح مدل بوم شناختی فهرست کرد.

   فرد در سطح فردی، عوامل گرایش بیولوژیکی و رشد شخصی شناسایی می‌شوند.

عوامل خطر عوامل حفاظتی
تکانشگری
پرخاشگری
تجربه سوء استفاده و خشونت
غفلت و طرد
عدم اعتماد به نفس
مشکلات یادگیری
تحمل خشونت و رفتار انحرافی
اعتماد به نفس و عزت نفس خوب
احساس هنجارها و ارزش ها
عملکرد خوب در مدرسه
گواهی مدرسهبیان خود و مهارت‌های ارتباطی خوب
توانایی بحث در مورد مشکلات و حل تعارض

ارتباط

در سطح روابط، عوامل ناشی از روابط شخصی نزدیک (مانند خانواده، دوستان و گروه های همسالان) شناسایی می‌شوند.

عوامل خطر عوامل حفاظتی
نظارت و راهنمایی ناکافی والدین
پیوند ضعیف بین والدین و فرزند
سطح تحصیلات پایین والدین
وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین
مصرف مواد مخدر و مجرمان در گروه همسالان
قرار گرفتن در معرض سطوح بالای خشونت و درگیری خانوادگی
شیوه‌های تربیتی سخت و ناسازگار
پدر و مادر جوان
خانواده بزرگ
تعاملات محبت آمیز و محترمانه در خانواده
حمایت از عملکرد خوب مدرسه از سوی والدین
نظارت والدین
روابط و پیوندها با بزرگسالان خارج از خانواده
الگوهای مثبت
دوستی‌های قابل اعتماد و پایدار

اجتماع

در سطح اجتماع، عوامل ناشی از محیط اجتماعی بلافصل (مانند مدرسه، محله یا محل کار، که در آن روابط اجتماعی شکل می‌گیرد) شناسایی می‌شوند.

عوامل خطر عوامل حفاظتی
·        وجود باندهای جوانان
·        یکپارچگی اجتماعی پایین
·        فقدان فعالیت‌های اوقات فراغت
·        زیرساخت ناکافی
·        نرخ بالای جرم و جنایت و دسترسی آسان به سلاح
مصرف و خرید و فروش مواد مخدر
·        فضاهای باز امن برای استفاده مردم
·        تأثیر مثبت مددکاران اجتماعی
·        شبکه های اجتماعی فعال در جامعه
·        فرصت های مشارکت در مدرسه و در سطح جامعه
·        احساس تعلق و هم‌ذات پنداری با جامعه خود
در دسترس بودن خدمات اجتماعی

جامعه

در سطح جامعه، عوامل فراگیر مؤثر بر کل جامعه که به تشویق یا بازدارندگی ایجاد جو خشونت کمک می‌کنند، شناسایی می‌شوند.

عوامل خطر عوامل حفاظتی
اختلاف درآمد بالا، نرخ بالای فقر
فقدان حکمرانی خوب
تأمین اجتماعی ناکافی
شهرنشینی و مهاجرت سریع
فقدان یا دسترسی دشوار به خدمات اساسی
فرهنگ خشونت: هنجارها و ارزش‌هایی که خشونت را می‌پذیرند، عادی می‌سازند یا حتی تجلیل می‌کنند
سیستم تأمین اجتماعی کارآمد
راهبرد ملی برای پیشگیری جامع از خشونت و نهادهای کارآمد برای اجرای آن
سیاست‌های اجتماعی ترویج و حمایت از حقوق کودکان و جوانان
همبستگی در جامعه
یک مجری قانون کارآمد

   همانطور که سطوح مختلف مدل بوم‌شناختی نشان می‌دهد، هیچ دلیل واحدی برای خشونت و جنایت وجود ندارد، بلکه تعداد زیادی از عوامل خطر بر رفتار خشونت‌آمیز در افراد تأثیر می‌گذارند و تسریع می‌کنند.

   کاهش این عوامل خطر و تقویت عوامل حفاظتی با پرداختن به علل ریشه‌ای آن، به پیش‌گیری از جرم کمک می‌کند. بنابراین، هم کاهش عوامل خطر و هم ایجاد عوامل حفاظتی، در همه سطوح، به عنوان یک رویکرد مؤثر پیشگیری از خشونت باید در اولویت قرار گیرد.

اقدامات هماهنگ: رویکرد سیستمی

با توجه به ماهیت پیچیده خشونت، برنامه‌ریزی استراتژی‌های پیشگیری نیاز به یک رویکرد خاص و سیستماتیک در هنگام اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل مشکلات، علل و عوامل خطر مرتبط با خشونت دارد.

   بنابراین، یک رویکرد سیستمی به خشونت و پیشگیری از جرم، مجرمان و قربانیان آنها را بخشی از یک نظام اجتماعی می‌داند. در این سیستم تعاملات و وابستگی‌های متقابل متنوعی بین بخش های مختلف سیستم و عاملان آن در سطوح مختلف وجود دارد.

   این تعاملات اجتماعی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر افراد ساکن در سیستم دارد. درک و پرداختن به این اثرات که رفتار خشونت‌آمیز را ترویج می‌کنند (یعنی عوامل خطر) نقش مهمی در برنامه‌ریزی و اجرای اقدامات پیشگیری از خشونت ایفا می‌کند.

   این بدان معنی است که پاسخ‌های پایدار به خشونت و جنایت نمی‌تواند یک شبه یا توسط یک عامل به تنهایی به دست آید. پیش‌گیری زمانی مؤثرتر است که تلاش‌های هماهنگ بلند مدت توسط عاملان در طیف گسترده‌ای از بخش‌های مددکاران اجتماعی، معلمان، پلیس، سیاستمداران، بخش خصوصی، دانشگاه و سازمان‌های جامعه مدنی، تنها برای نام بردن از چند نفر انجام شود.

   رویکرد سیستمی شبکه‌سازی و همکاری متقابل میان همه این عاملان را تشویق می‌کند و اقدامات آنها را به سمت هدف مشترک آفریقای جنوبی امن‌تر برای همه شهروندانش هدایت می‌کند.

   این رویکرد، دیدگاه را از فرد «مجرم» به فردی که در معرض عوامل خطر قرار دارد و نیاز به حمایت دارد، تغییر می‌دهد تا بتواند ارزش‌های مثبت و مهارت‌های اجتماعی را کسب کند و شخصیتی مقاوم در برابر خشونت و جرم ایجاد کند.

هنگام توسعه راهبردهای پیشگیری، همچنین مهم است که به خاطر داشته باشید که قربانیان و مجرمان احتمالی در طول زندگی خود دائماً در حال توسعه هستند.

   در حالی‌که ما می‌دانیم عوامل خطر و محافظتی برای جرم و خشونت چیست، مهم است که به زمان ظهور آن‌ها در طول زندگی فرد توجه کنیم و مداخلاتی را توسعه دهیم که با این عوامل خطر مقابله کنند و از عوامل حفاظتی در این لحظات حیاتی، به شیوه ای مناسب در سنین بالا حمایت کنند.

سطوح و انواع خشونت و پیشگیری از جرم

راهبردهای پیشگیری از خشونت و جنایت باید در سطوح مختلف مدل بوم‌شناختی برای کاهش پایدار عوامل خطری که خشونت را ترویج می‌کنند یا برای تقویت عوامل محافظتی که به پیشگیری از آن کمک می‌کنند، عمل کنند. هدف چنین راهبردهایی باید جلوگیری از ظهور خشونت و همچنین مقابله با خشونت موجود باشد.

اقدامات و فعالیت‌های برنامه ریزی شده و اجرا شده در راهبردهای پیشگیری را می توان به روش‌های مختلف دسته بندی کرد.

سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان بهداشت جهانی، بانک جهانی، برنامه توسعه سازمان ملل متحد و برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد عموما اقدامات خود را براساس موارد زیر دسته بندی می کنند:

  • سطح یا مرحله‌ای که فعالیت های پیشگیری در آن شروع می‌شود: قبل، حین یا بعد از بروز رفتار خشونت‌آمیز. در این زمینه می‌توان بین پیشگیری اولیه، ثانویه و ثالث تمایز قائل شد.
  • انواع اقدامات پیشگیرانه مربوط به علت خشونت. در این زمینه می‌توان بین اقدامات پیشگیرانه موقعیتی، اجتماعی یا نهادی تمایز قائل شد.

سطوح خشونت و اقدامات پیشگیری از جرم

پیشگیری اولیه

هدف پیشگیری اولیه جلوگیری از رفتار خشونت‌آمیز قبل از ایجاد آن با شناسایی شرایطی که منجر به خشونت می‌شود و سپس تغییر آنها است. این اقدامات به افرادی می‌پردازد که هنوز نشانه هایی از رفتار خشونت‌آمیز از خود نشان نداده‌اند و به هر عامل خطری در زندگی خود می‌پردازند که ممکن است آن ها را در مراحل بعدی درگیر رفتار خشونت‌آمیز کند.

   هدف این مرحله از پیش‌گیری جلوگیری از وقوع خشونت با پرداختن به علل ریشه‌ای است. به عنوان مثال می‌توان به اطلاع‌رسانی عمومی و کمپین‌های افزایش آگاهی، برنامه‌های آموزشی، مداخلات در دوران کودکی و ایجاد چارچوب های سیاستی اشاره کرد.

پیشگیری ثانویه

پیش‌گیری ثانویه بر جلوگیری از ادامه یا تشدید خشونت، با خطاب قرار دادن افرادی که به شدت در معرض عوامل خطر هستند، یا کسانی که قبلا رفتار خشونت‌آمیز از خود نشان داده‌اند، تمرکز دارد.

   چنین اقداماتی می‌تواند بر محدود کردن شرایطی که به نفع رفتار خشونت‌آمیز است (مانند طرح‌های برنامه ریزی شهری برای بهبود استانداردهای زندگی، ارائه فعالیت های اوقات فراغت برای نوجوانان خشن یا ارائه خدمات اضطراری) تمرکز کند. یا می توانند شایستگی های افراد را ارتقا دهند (مثلاً با ارائه خدمات مشاوره‌ای که به تعارضات درون خانواده ها می‌پردازد و انسجام اجتماعی را افزایش می‌دهد)

پیشگیری سوم

پیشگیری سوم بر ارائه مراقبت‌های طولانی مدت پس از اعمال خشونت آمیز و تلاش برای جلوگیری از عود مجدد توسط مجرمان متمرکز است.

   چنین اقداماتی می‌تواند با تمرکز بر بازپروری و تغییر رفتار موثر و در عین حال تسهیل استقرار مجدد آن‌ها در جامعه، به عنوان مثال، به قربانیان رسیدگی کند؛ یا چنین اقداماتی می‌تواند با ارائه مشاوره تروما و سایر خدمات مرتبط با سلامت، به قربانیان رسیدگی کند. پیشگیری ثالثی همچنین می‌تواند از پیشگیری اولیه و ثانویه با کاهش ارتکاب و قربانی شدن بیشتر حمایت کند.

انواع خشونت و اقدامات پیشگیری از جرم

پیشگیری موقعیتی

پیشگیری موقعیتی به محیط فیزیکی مربوط می‌شود. هدف آن کاهش فرصت های خشونت و جنایت ناشی از عوامل محیطی است.

   نمونه‌هایی از این موارد عبارتند از: بازسازی فضاهای عمومی از طریق برنامه‌ریزی شهری مشارکتی و ارائه زیرساخت‌ها و خدمات عمومی؛ یا مداخلات محلی برای بهبود ایمنی افراد و همذات پنداری آن ها با فضاهای عمومی. به این امر پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی (CPTED) نیز گفته می شود.

پیشگیری اجتماعی

پیشگیری اجتماعی شامل اقداماتی برای تقویت انسجام اجتماعی و کاهش انگیزه افراد برای توسل به خشونت است.

نمونه‌هایی از این موارد عبارتند از: توانمندسازی گروه های آسیب‌پذیر (افراد، خانواده ها و جوامع) برای مشارکت در فرآیندهای تصمیم‌گیری و حمایت از آن‌ها در تحقق منافع خود؛ ارائه آموزش مهارت‌های زندگی به جوانان از طریق فعالیت‌های مبتنی بر ورزش یا هنر؛ یا ارائه آموزش برای مهارت‌های فرزندپروری و حمایت از والدین.

پیشگیری نهادی

پیشگیری نهادی مربوط به استراتژی‌های کاهش خشونت از طریق تغییرات در سیاست‌های گسترده‌تر، قانون‌گذاری و عملکرد نهادهایی است که بر جامعه در سطح محلی، استانی یا حتی کشوری تأثیر می‌گذارند.

   نمونه‌هایی از این موارد عبارتند از: آموزش برنامه‌ریزان شهری در ادارات در مورد برنامه ریزی حساس به ایمنی؛ تقویت ساختارها برای مشارکت گسترده در سیاست محلی؛ یا افزایش آگاهی در مورد حقوق و تعهدات مدنی و سیاسی.

تغییر رفتارها – ایمنی زندگی

   برای مؤثر بودن اقدامات پیشگیری نباید آن‌ها را از هم جدا کرد؛ بلکه آن ها باید بخشی از یک راهبرد بلندمدت جامع باشند که تلاش‌های طیف گسترده‌ای از عاملان مرتبط را با ترکیب نقاط قوت و مهارت‌های آن ها یکپارچه می‌کند.

   تضمین پایداری این تلاش‌ها مستلزم آن است که آنها تغییر رفتار را در افراد دریافت‌کننده مداخله ترویج دهند.

   چنین تغییراتی در رفتار می‌تواند از طریق تأثیر مستقیم و غیرمستقیم حاصل شود. یکی از جنبه‌های مهم در این زمینه، تجربه محلی افراد در خانواده، در میان دوستان، در مدرسه یا در جامعه است.

یادداشتی در مورد «تجربه محلی» 
«…تجربه محلی، آنچه که از نحوه انجام کارها توسط افراد دیگر در محیط نزدیک احساس و دیده می‌شود و درک می‌شود، دیدگاه فرد را نسبت به آنچه «عادی»، «روتین» و «روزمره» است شکل می‌دهد. سپس این چارچوبی را برای توسعه هویت شخصی و درک آنچه برای «اتصال» یا «تناسب» یا «دستیابی» در محیط «عادی» لازم است فراهم می‌کند. به این ترتیب است که یک «فرهنگ» توسعه یافته و تکرار می‌شود.»

   این تجربه تأثیر مستقیمی بر نگرش افراد مثبت یا منفی دارد. با پرداختن به این تجربه محلی، اقدامات پیشگیرانه می‌تواند بر نگرش‌ها و ذهنیت افراد در معرض خطر توسل به خشونت و جرم تأثیر بگذارد.

   این رویکرد تمایل بالقوه افراد به خشونت را در یک زمینه قرار می‌دهد. تغییر این زمینه، تاب‌آوری آنها را در برابر خشونت و جنایت تقویت می‌کند. به عبارت دیگر، تغییر «تجربه محلی» می‌تواند تغییر رفتار به سمت رفتار غیرخشونت‌آمیز را حمایت و تشویق کند.

   این همچنین بدان معنی است که ترویج تغییر رفتار در عاملان کلیدی زندگی افراد – مانند خانواده، همسالان، معلمان یا تصمیم‌گیرندگان – می‌تواند باعث تغییر رفتار در آنها شود.

   برای مثال، والدین ممکن است از طریق آموزش های مهارتی هدفمند یاد بگیرند که چگونه با تعارضات بدون توسل به خشونت برخورد کنند. در نتیجه، فرزندانشان می‌آموزند که تعارضات را می‌توان (و باید) از طریق روش‌های غیرخشونت‌آمیز حل کرد. بنابراین تغییر رفتار را می‌توان به عنوان نقطه اوج یک فرآیند یادگیری درک کرد.

References

How can we prevent violence? (n.d.). saferspaces (bi-monthly) newsletter. Retrieved from https://www.saferspaces.org.za/understand/entry/how-can-we-prevent-violence

What is violence? (n.d.). saferspaces (bi-monthly) newsletter. Retrieved from https://www.saferspaces.org.za/understand/entry/what-is-violence


[1] World Health Organization

دفتر انتشارات انجمن
  • دفتر نشریه بین المللی روان‌شناسی:

تهران، خیابان ولیعصر، خیابان توانیر، خیابان نظامی گنجوی، نبش کوچه هفت پیکر

تلفن :19-88770011

  • دفتر نشریه روان‌شناسی معاصر:

تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ٣٧، طبقه سوم

 
آدرس انجمن روان‌شناسی ایران:

تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ٣٧، طبقه سوم

کدپستی: 

1555716755

تلفن:  09367740873 (ساعت پاسخگویی: شنبه تا چهاشنبه، از ساعت 9 الی 14)

فکس: 86120659

کلیه حقوق برای انجمن روانشناسی ایران محفوظ است. – 1400©

طراحی سایت توسط شرکت مهندسی اشاره شرق