چکیده پایاننامه دکتر رقیـه محمــدی قـره قوزلو دانش آموخته دکتری روانشناسی از دانشگاه پیام نور مرکز تحصیلات تکمیلی تهران
دکتر رقیـه محمــدی قـره قوزلو پایاننامه دکتری تخصصی خود تحت عنوان “مقایسه اثر تمرینات تن آرامی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBR) و تحریک الکتریکی فرامغزی (tCES) و ترکیب آن دو بر بهبود عملکرد فیزیولوژیکی، روانشناختی و شناختی مبتلایان به دیابت نوع 2” را در خرداد 1399 به اتمام رساند.
پایاننامه ایشان توسط دکتـر غلامحسیـن جوانمــرد، دکتـر احمـد علی پــور (اساتید راهنما) و دکتـر حسیـن زارع (استاد مشاور) هدایت شده است.
چکیده:
این پژوهش، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی سه گروهـــی دو ســر کور و از نوع طرح بین-درون آزمودنی های آمیخته است که با هدف تعیین اثر خالص و اثر ترکیبی دو تکنیک تن آرامی مبتنی بر ذهن اگاهی (MBR) و تکنیک تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) در کاهش هموگلوبین گلیکوزیله (Hb A1c)، قندخون لحظه ای، فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک، افسردگی، اضطراب، استرس، نارسایی کارکردهای اجرایی و خطاهای حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. نمونه شامل 30 بیمار بود که به روش مبتنی بر هدف از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفره MBR، CES، و گروه MBR+CES انتصاب شدند و در 10 جلسه انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ کردند. کل بیماران، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، براساس نتایج آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله (Hb A1c)، مقیاس DASS-42، پرسشنامه نقص کارکردهای اجرایی بارکلی (BDEFS)، و پرسشنامه حافظه گذشته نگر و آینده نگر (PRMQ)، و در دو مرحله پیش از مداخلات و بلافاصله پس از مداخلات (در هر 10 جلسه) به لحاظ قندخون لحظه ای، و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با تحلیل واریانس بین- درون آزمودنی های آمیخته (SPANOVA)، تحلیل کواریانس، و آزمون مقایسههای جفتشده بن فرونی، تجزیه و تحلیل شدند. طبق نتایج، تکنیک MBR و تکنیک CES، هم به تنهایی و هم بصورت ترکیبی، برای کاهش هموگلوبین گلیکوزیله (Hb A1c)، قندخون لحظه ای، فشارخون دیاستولیک، و افسردگی، تاثیر معنادار و یکسانی داشتند. حتی، برای هموگلوبین گلیکوزیله (Hb A1c)، و خطاهای حافظه آینده نگر و گذشته نگر، میانگین نمرات در مرحله پیگیری، کمتر از مرحله پس آزمون شده بود. اما، برای فشارخون سیستولیک، درمان MBR در مقایسه با درمان CES، موفق تر بود. برای کاهش اضطراب و استرس، و خطاهای حافظه آینده نگر و حافظه گذشته نگر اثر درمان ترکیبی MBR+CES بیشتر از درمان CES بود. در کل، نتایج این پژوهش، تلویحات نظری و کاربردی بسیاری در زمینه بهبود وضعیت فیزیولوژیکی، روانشناختی، و عملکرد شناختی بیماران دیابت نوع 2 به دنبال تکنیک های درمانی MBR و CES، بخصوص ترکیب آن دو، بهمراه دارد.
واژگان کلیدی: هموگلوبین گلیکوزیله (Hb A1c)، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، افسردگی، اضطراب، استرس، کارکردهای اجرایی، حافظه، تن آرامی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBR)، تحریک الکتریکی فرامغزی (CES)، دیابت نوع 1