قطبنمای راهیابِ کتاب «تیم درونی» دو جهت را نشان میدهد، چرا که معیار اصلی همواره «هماهنگی ناظر بر حقیقت درون و برون» است. یعنی توافق همزمان با خودیِ خود و با فحوای موقعیتی که درآن واقع شدهایم. این تعریف مستلزم جستجو در دو جهت است: یکی به سوی بیرون و دیگری به سوی درون. اولی مقتضیات و الزامات یک موقعیت عینی و مشخص را مدنظر قرارمیدهد: حقیقت وضعیت موجود چیست؟ در اینجا چه میگذرد؟ در این صحنه چه کسی، چه نقشی و چه اهدافی دارد؟ من از دید دیگران و با توجه به شرایط موجود کیستم و باید به عنوان چه کسی وارد صحنه بشوم؟ رابطۀ تنگاتنگ این وضعیت با زمینههای سیستمیِ تنیده بر پیرامون آن چگونه است؟ پاسخ به این پرسشها نخستین گام در سمتگیری به سوی یافتن راهحل هماهنگ و مناسب است. دومی حقیقتِ مختصات درونی فرد را بررسی میکند: در هر مسئلۀ روزمره، از مشکلهای کوچک ارتباطی (من چطور مسئله را به دوستم بگویم؟) تا تصمیمات اساسی برای زندگی (در زندگی من واقعاً چه چیز اهمیت دارد؟)، نداهای درونیِ متضاد و متنوعی به جنبوجوش میافتند. کدام نداهای درونی، که بیتردید همه باهم یکسره پرتوپلا نمیبافند و غالباً انتظارات بهحقّی دارند، شنیده میشوند؟ برای اتخاذ رفتار و گفتاری سنجیده در قبال تکلیفی که این موقعیت در پیشروی من گذاشته، باید کدام نداها، تمایلات و انگیزههای درونی به توافق و اشتراکمساعی برسند؟ چه نداهایی در درون من به صدا درمیآیند و میخواهند حضورشان به رسمیت شناخته شوند؟ توافق با خودیِ خود با چه اظهاراتی بیان میشود؟ صدای کدام الزام یا مطالبۀ درونی بلند میشود و میخواهد مورد ملاحظه قراربگیرد تا گفتو شنود و مفاهمه «خالصانه» باشد؟ خالصانه و در عینحال متناسب با مؤلفههای یک موقعیت عینی: این یک تعریف اجمالی از هماهنگی ناظر بر حقیقت برون و درون است که در عینحال نمایانگر کشاکشی دوطرفه و مکمل بین این دو قطب (درون و برون) است. پس از این هماهنگی دوجانبه، یافتن راهحلی موافق با حقیقت درون و مطابق با حقیقت برون شروع میشود. «با هم حرفزدن» همواره یک وجه بینانسانی و یک وجه درونانسانی دارد. شولتس فن تون در این کتاب این دو را با هم به تصویر میکشد تا رویداد درونی را قابلرویت، ملموس و قابلفهم به نمایش بگذارد.
او بهکمک استعارۀ تیم درونی روشنکردن آنچه در درون ما میگذرد، ردیابیِ بگومگوهای درونی، گوشدادن و ارج نهادن به همۀ نداها و تمایلات پنهان درونی، یافتن نکات مشترکِ مواضع متفاوت و ارزیابیِ راهحلهایی که در آن جناحهای متعارض بتوانند به اتفاق نظر برسند و شکلگیری یک تیم ائتلافیافتۀ درونی را برای عموم مردم جذاب و امکانپذیر تصویر میکند.تجسم «تیم درونی» فرصتی است مغتنم برای روبهروشدن با درونیات خویش؛ گشایشی است نویدبخش برای ارتباط با خود: برای انسان تبدیل شّرِ پریشانیِ تفاوتهای درونی به حُسنِ انسجام و همافزاییِ (Synergie) نیروهای درونی امکانپذیر است! این نویدی است که در ایدۀ تیم درونی نهفته است.