خشونت علیه زنان
صفورا هادیان
دانشجوی دکتری تخصصی
واقعیتهای تاریخی نشان میدهند که «خشونت» در اشکال و ابعاد گوناگون با حیـات اجتماعی بشر عجین بوده و هر جا تضاد منافع به وجود آمده، خشونت نیز رخ نموده اسـت. امروزه علیرغم پیشرفتهای علمی هنوز معضل خشونت، وجدانها را میآزارد و به عنوان یک مسئله حاد اجتماعی خشونت مدرن با مصادیق جدیدی مطرح گردیده است. از نظر صلح پژوهان معاصر دست یافتن به صـلح پایدار بدون خشکاندن ریشههای خشونت میسر نخواهد شد. از انواع خشونت میتوان به خشونت علیه زنان، خشونتهای خانگی، خشونت فرهنگی و ساختاری، خشونت دینی/ مذهبی که با پیـدایش گروههای تروریستی در میان مسلمانان (نظیر طالبـان، القاعـده، بوکـو حـرام و داعـش) رواج پیدا کرده است اشاره کرد (صاحب ناسی، مطیع، حاجی اسماعیلی، 1399).
در دهههای اخیر از خشونت علیه زنان به عنوان جدیدترین مشکل اجتماعی ورای مرزهای فرهنگی، اجتماعی و منطقهای یاد شده است. خشونت علیه زنان و دختران یکی از گستردهترین، پایدارترین و مخربترین انواع نقض حقوق بشر در دنیای امروز است که در پارهای موارد به دلیل مصونیت فرد مرتکبشونده از مجازات و در برخی موارد دیگر به دلیل سکوت و ترس از ننگ و رسوایی قربانی، گزارش نمیشود و در نتیجه تشدید میشود. برخی از این خشونتها عبارتاند از: خشونت بدنی، خشونت گفتاری، خشونت عاطفی و خشونت جنسی. خشونت علیه زنان روندی است که در تمام سالهای زندگی یک زن، قبل از تولد تا زمان مرگ او، میتواند رخ دهد. انتخاب بیشتر سقط در مورد جنینهای با تشخیص جنسیت مؤنث و یا ضرب و شتم مادر به خاطر جنسیت جنین، نمونههایی از خشونت قبل از تولد است . کشتن نوزاد مؤنث، سوءاستفاده جسمی، جنسی و روانی، وادار کردن کودک به ازدواج، ختنه دستگاه تناسلی زنانه، سوء استفاده جسمی و جنسی و روانی، زنای با محارم، فحشا و تهیه تصاویر مستهجن از کودک، خشونت اتفاقی یا خشونتهایی نظیر پاشیدن اسید و تجاوز، رابطه جنسی برای کسب معاش، سوء استفاده جنسی در محل کار، تجاوز، حملهها و آزار پی در پی جنسی، فحشا و تهیه تصاویر مستهجن، خرید و فروش زنان، خشونت شرکای جنسی، سوء استفاده و قتل مرتبط با جهیزیه، قتل به دست شرکای جنسی، سوء استفاده روانی، سوءاستفاده از زنان ناتوان و معلول، بارداری اجباری، خودکشی اجباری یا قتل زنان بیوه به دلیل اقتصادی وخشونت خانگی از جلوه های خشونت علیه زنان در دوره های مختلف زندگی زنان است. بـر اسـاس تعریـف بیانیـه حـذف خشـونت علیـه زنـان مصـوب ســازمان ملــل در ســال 1993، اصطـلـاح خشــونت علیــه زنــان بــه معنــی هرگونـه اعمـال خشـونت بـر اسـاس جنسـیت اسـت کـه سـبب رنـج یـا آسـیب فیزیکـی، جنسـی یـا روانشـناختی در زن می شـود (یا احتمــالاً ســبب چنیــن آســیبی می شــود) و شــامل تهدیــد بـه چنیـن اعمالـی، فشـار، تهدیـد یـا محـروم کـردن مسـتبدانه از آزادی می شــود، چــه در مجامــع عمومــی و چــه در زندگــی خصوصــی رخ دهــد( ویکزو گیلمور ، 2010). بــه ایــن ترتیــب، خشــونت علیــه زنــان در 3 سـطح خانـواده، جامعـه یـا دولـت ممکـن اسـت رخ دهـد (الکان، اوزار و اونور ، 2021). خشــونت علیــه زنــان در ابعــاد خانگــی و اجتماعــی آن، چــه در جوامـع توسـعه یافتـه و چـه در جوامـع در حـال توسـعه همـواره بـه عنـوان یـک دغدغـه و آسـیب مطـرح بـوده کـه طیـف آن از جامعـه صنعتـی تـا جوامـع عقـب مانـده براسـاس مؤلفـههـای فرهنگــی و بومــی متغیــر میباشــد (سیکوییا، ادو- لارتی، آلانژیا ، 2020). زنــان، در طــول تاریــخ و در بسـیاری از نقـاط جهـان بـه دلیـل درک نادرسـت از حقـوق انســانی و دلایــل دیگــر، همــواره مــورد اجحــاف قــرار گرفتـند و بـرای سـرکوب آن هـا از خشـونت اسـتفاده مـیشـود (الحبیب، نور، جونز ، 2010) اگر چه خشونتهای خانگی معمولا در حریم خانواده رخ میدهد، اما زندگی زنان را در همه عرصهها متأثر میسازد. خشونت علیه زنان کیفیت زندگی زنان و فرزندانشان، توانایی، استقلال و مولد بودن زندگی عادی آنها را به شدت تهدید میکند و به اختلال میکشاند (نیومن ، 2019). در ایران اما آمار خشونت علیه زنان به ۶۰ درصد و کودک همسری به ۱۷ درصد میرسد. این در شرایطی است که بسیاری از خشونتها در بافت سنتی ایران گزارش نمیشود و طبیعی در نظر گرفته میشود. هچنین در ایران نیز خشونت علیه زنان از سوی همسران یک معضل مهم اجتماعی است که در پیمایش ملی گستردهای که در 28 استان ایران در سال 1388 صورت گرفت، گزارش ها نشان داد که 66 درصد زنان حداقل یکبار در طول زندگی مشترک خود با خشونت همسر مواجه شدهاند (داساربند و همکاران، 1396). خشونت در دوران بارداری نیز با وزنگیری ناکافی، افزایش احتمال ضربه، مراقبتهای ناکافی دوران بارداری و تولد نوزاد کم وزن است. پیامدهای ناشی از خشونت خانگی علیه زنان بر روی فرزندان زنان خشونت دیده نیز تأثیر نامطلوب دارد (جعفرنژاد، حسینی مقدم، سلطان فر، 1387). عمده ترین آسیبهای روانی وابسته به خشونت علیه همسر، میتوان به احساس درماندگی، عدم اعتمادبه نفس، تشویش و افسردگی اشاره کرد. بر پایه ی پژوهشهای جدیدتر، خشونت علیه همسر میتواند پیامدهایی جدیتر، هم چون خودکشی را در پی داشته باشد (گلدینگ[1]، 2015؛ به نقل ازسیاه خانی، سعدی آرانی، نادریان، بهادران، نامجو، 1400). با توجه به این که خشونت در خانواده در محیط بسته باقی مانده و به بیرون درز پیدا نمیکند، چه بسا مشکلاتی مانند تنهایی، افسردگی و استرس از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند.
درمان
در همین راستا و بر اساس مطالعات انجام شده مداخلات روانشناختی متعددی تا کنون انجام شده که موثر و نتیجه بخش بوده است. همچنین استفاده از مداخلههـای متمرکـز بـر زنـان کـه شـامل راهکارهایی از قبیل آموزش، جلب حمایت و مشـاوره های روانـی و درمانـی زنان در معرض خطر اسـت. ارتقا و بهبود آگاهـی افـراد جامعه نسـبت بـه حقوق فـردی و اجتماعی خـود، آمـوزش مهـارتهـای قبـل از ازدواج، بـالا بـردن فرهنـگ زناشـویی و احترام متقابل به یکدیگـر و… در این مورد مؤثر اسـت. با توجه به این که زنان قربانی خشونت دچار مشکلات هیجانی متعددی هستند بر اساس مطالعات انجام شده، آنها برای مقابله با این هیجانات ناخوشایند از راهبردهای ناسازگارانه استفاده میکنند؛ بنابراین، به نظر میرسد به کارگیری مدلی که هیجانات ناخوشایند را هدف قرار میدهد تا به کاهش و التیام دردهای هیجانی این افراد کمک کند، موثر باشد. طرحواره درمانی هیجانی یکی از رویکردهای مطرح شده در حوزه مسائل و مشکلات هیجانی است که ادعای اثربخشی و درمان دارد. طرحواره درمانی هیجانی شکل جدیدی از درمان شناختی رفتاری است که لیهی با اقتباس از نظریه شناختی بک، طرحواره درمانی یانگ، الگو فراشناختی ولز و رویدادهای مبتنی بر پذیرش برای درمان مشکلات هیجانی تدوین نمود (لیهی، 2002.) طرحواره درمانی هیجانی یک الگوی اجتماعی- شناختی از هیجان و نظم جویی هیجانی است زیرا از نگاه لیهی هیجان ها هم یک پدیده فردی و هم اجتماعی می باشند که توسط خود فرد و دیگران مورد تفسیر قرار می گیرند و تغییرات این تفاسیر (تفسیر خود فرد و دیگران) باعث تغییر در شدت و نارسا نظم جویی هیجانی می شود. طبق این الگو، تفاوت های موجود بین افراد از نظر تفاسیر، ارزیابیها، میل به اقدام و راهبردهای رفتاری مربوط به هیجانهای آنان، طرحوارههای هیجانی نامیده میشود (لیهی،2015)
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در این حوزه توسط مطالعات متعددی تأیید شده است. فرض بنیادی درمان شناختی رفتاری این است که فرآیندهای یادگیری، نقش مهمی در ایجاد و تداوم درگیریهای خانوادگی و در رویارویی با خشونت از سوی همسر یا در محل کار ایفا میکنند. به بیان سادهتر، درمان شناختی رفتاری در شناسایی، اجتناب و مقابله به بیماران کمک میکند. یعنی در شناسایی موقعیتهایی که احتمال درگیری وخشونت در آنها زیاد است و پرهیز از این موقعیتها در زمان مناسب و مقابله مؤثر با مسایل و رفتارهای مشکلآفرین است. همچنین در پزوهشهای اثربخشی بسته درمانی مقابله با خشونت خانگی (یزدان پناه و همکاران، 1400)، زوج درمانی متمرکز بر خشونت (اصلانی و همکاران، 1398)، گروه درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی (منصفی و همکاران، 1398)، طرحواره درمانی (کیایی راد و همکاران، 1399) بر زنان قربانی خشونت خانگی به اثبات رسیده است. با توجه به اینکه خشونت یک مسئله جهانـی است و همه اعضای خانواده را درگیر میکند و به نوعی بر کارکرد خانواده تأثیر میگذارد بسیار مهم است که بر روی راهبردهای درمانی مؤثر که می توانند نه تنها به خانواده بلکه به جامعه نیز کمک کند متمرکز شد.
منابع:
اصلانی، خ؛ خدادادی اندریه، ف؛ امان الهی، ع؛ رجبی، غ و استیس، ام، سندرا(1399). اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر خشونت خانگی در خشونت علیه زنان؛ مداخله در رابطه زوجین ناسازگار ساکن شهر اهواز. مشاوره و رواندرمانی خانواده، 2 ،232-213.
صاحب ناسی، ا؛ مطیع، م؛ حاجی اسماعیلی، م (1399). بررسی صلح وخشونت در آموزههای قرآنی با نگاهی به نظریه خشونت فرهنگی و ساختاری یوهان گالتونگ، پژوهش دینی، شمارۀ 40، بهار و تابستان 1399 صص 35ـ65.
داساربند ب، پناغی، ل؛ موتابی، ف. (1396). رابطه همسرآزاری با علائم افسردگی در زنان: نقش تعدیل کننده ویژگیهای شخصیتی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 23(1)، 38-49.
سیاه خانی، س؛ سعدی آرانی، ش؛ نادریان، ف؛ بهادران، ع؛ نامجو، ف(1400). پیش بینی تمایل به افکار خودکشی و درماندگی روانشناختی بر ساس خشونت خانگی در زنان، فصلنامه سنجش و پژوهش در مشاوره و روانشناسی. دوره 3، شماره2، تابستان( پیاپی 8)، تابستان 1400، 60-71.
کیایی راد، ح؛ پاشا، ر؛ عسگری، پ؛ مکوندی، ب(1399). اثربخشی درمان رفتاری– شناختی بر نگرش به روابط فرازناشویی و خشونت در زنان مبتلا به طلاق عاطفی. نشریه پژوهش پرستاری، آذر و دی 1399 ،دوره 15 ،شماره 5. ص 50-60.
منصفی، س؛ احدی، ح؛ حاتمی، ح(1398). بررسی اثربخشی گروه درمانی حمایتی با رویکرد واقعیت درمانی بر کنترل هیجانی زنان مطلقه قربانی خشونت خانگی. مجله روان شناسی اجتماعی سال سیزدهم، شماره53 ،زمستان 1398 صفحه 99 – 9
یزدان پناه دولت آبادی، ع؛ توحیدی، ا؛ رحمتی، ع(1400). طراحی بسته آموزشی مقابله با خشونت خانگی و اثربخشی آموزش بسته بر خشونت همسر و اشتیاق تحصیلی فرزندان. پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، شماره چهل و سوم، پاییز 1400، ص 1-18.
Alkan O,Ozar S, Unver S. (2021).Economic violence against women: A case in Turky. PLoS one, 2021;16(3):758-762. file:///c:/Users/mahdi/Downloads/journal.Pone.0248630.pdf http://doi.org/10.1371/1016-9040/a000392/journal.Pone.0248630
Alhabib S, Nur U, Jones R. (2010). Domestic violence against women: Systematic review of prevalence studies. Journal of Family Violence. 2010;25(4):369-82. http://doi.org/10.1007/s10896-009-9298-4
Ekstrom V. (2017). Negotiating and justifying social services support for female victims of domestic violence, Nordical Social Work Research.2017;7(1):18-29.
Golding JM. (2015).Intimate partner violence as a risk factor for mental disorders: A metaanalysis. J Fam Violence. 2015;14(2):99
Leahy, R.L. (2002). A model of emotional schemas. Cognitive and Behavioral Practice, 9, 177-190.
Leahy, R. L. (2015). Emotional schema therapy: A meta‐ experiential model. Australian Psychologist, 51(2), 82-88.
Newman M. (2019). violence against women: Group treatment mental health strategies in the integral womens centers in the autonomous city of Buenos Aires. Knoxville, Tennessee: University of Tennessee:2019.
Sikweyiya Y, Addo-Lartey AA, Alangea DO. (2020). Patriarchy and gender-inequitable attitudes against women in the central region of Ghana. BMC Public Health 2020; 20;682. https:// bmcpublichealth. Biomedcentral.com/track/pdf/10.1186/s12889-020-08825-z.pdf http://doi.org/10.1186/s12889-020-08825-z
[1] Golding