روان‌شناسی زنان و جنگ: تأثیر جنگ بر سلامت روانی زنان؛ دکتر اکرم خمسۀ

روان‌شناسی زنان و جنگ: تأثیر جنگ بر سلامت روانی زنان

دکتر اکرم خمسۀ

مدیر گروه تخصصی روان‌شناسی زنان انجمن روان‌شناسی ایران

داستانی قدیمی دربارۀ جنگ مطرح است: جنگ اساساً حیطه‌ای مردانه است، جنگ توسط مردان آغاز می‌شود، این مردان هستند که برای رفتن به جنگ تصمیم می‌گیرند، برنامه‌ریزی می‌کنند، می‌جنگند و کشته می‌شوند. این مردان هستند که از وطن، ملت، زنان و کودکان محافظت کرده و برای صلح و آتش‌بس و تقسیم قدرت پس ‌از پایان جنگ مذاکره می‌کنند. در این داستان زنان گاه حضور دارند، اما در برابر جنگ کاملاً جنبه‌ای ثانویه و جانبی دارند.

واقعیت جنسیتی‌شدۀ جنگ پیچیده تر از این داستان قدیمی است. نقش زنان در جنگ و تجربۀ آن‌ها از جنگ بسیار سازنده و اساسی است.

کدام زنان؟ کدام جنگ؟

 آغاز تفکر دربارۀ زنان و جنگ‌ها این است که تجربۀ زنان از جنگ و ارتباط آن‌ها با جنگ بسیار متنوع است. زنان گاه حامی جنگ هستند و گاه بر علیه آن اعتراض می‌کنند. زنان در جنگ همسران، کودکان و سایر اعضای خانوادۀ خود را از دست می‌دهند، دچار نقص عضو و یا معلولیت، تجاوز و شکنجه می‌گردند. آن‌ها اگرچه در خانه مانده‌اند، اما با قاطعیت و امیدوارانه تلاش دارند تا خانواده را حفظ کنند. این زنان هستند که بیش‌تر آوارگی و زندگی در اردوگاه‌ها را تجربه می‌کنند. زنان با عهده‌دارشدن نقش‌های جدید، در طول جنگ قوی هم می‌شوند و در پایان جنگ‌ها در بازسازی خرابی‌ها فعالیت می‌کنند. زنان گروهی یک‌پارچه و همگن نیستند، آن‌ها کسانی هستند که هویت و تجربه‌های‌شان از جنگ با عواملی چون سن، نژاد، قومیت، قبیله، مذهب، منطقۀ جغرافیایی، هویت فرهنگی و ملی، اقتصاد ملی و جهانی شکل می‌گیرد.

     جنگ‌ها نیز به‌نوبۀ خود پدیدۀ واحد و یک‌دست نیستند و از بسیاری جنبه‌ها از جمله سلاح‌ها، راهبردها ،تدابیر نظامی، انگیزه‌های سیاسی و اهداف متفاوت هستند. بنابراین در نوع واکنش زنان نسبت به جنگ، باید این گستره و تنوع نیز در نظر گرفته شود. خودپنداری زنان و احساسی که نسبت به این عوامل متعدد دارند، در میان زنان، و حتی در یک زن خاص، به ملاحظات متفاوتی منجر می‌شود. بنابراین، تعمیم برخی ویژگی‌ها می‌تواند واقعیت‌ها را تحریف کند. برای مثال، این فرضیّه که زنان در مقایسه با مردان به‌طور طبیعی صلح‌طلب هستند و یا قربانیان جنگ‌ها می‌باشند، بهتر است با احتیاط بیش‌تری مطرح گردد. در عوض بهتر است ‌که به بررسی ویژگی‌های روان‌شناسی خاص زنان پرداخته شود.

     پژوهش‌ها دربارۀ روان‌شناسی زنان و جنگ اثرات گوناگون جنگ را بر سلامت روان ‌زنان نشان داده‌است. این اثرات شامل آسیب‌ها (تروما)، مقاومت و عاملیت است که از طریق جنسیت و فرهنگ شکل می‌گیرد. اختلال متعاقب رویداد تکان‌دهنده (PTSD)، به‌طور معنی‌دار در زنان بیش‌تر است. همچنین افسردگی، اضطراب، ترس ازدست‌دادن عزیزان، غم و اندوه عمیق ناشی از فقدان‌ها، تحمل خشونت جنسیتی، خستگی و فرسودگی روانی توأم با بیماری‌های همراه در زنان مشاهده می‌شود.

تاب‌آوری

درعین‌حال، پژوهش‌ها حاکی از تاب‌آوری بیش‌تر در روان‌شناسی زنان در رابطه با جنگ می‌باشد. زنان، به‌رغم چالش‌های جنگ، تاب‌آوری و عاملیت در طی جنگ و پس از جنگ از خود نشان می دهند، یعنی عاملیت ایجاد تغییر را دارند، برای صلح تلاش کرده و در بازسازی‌های پس از جنگ نقش فعال ایفا می‌کنند و به امور اجتماعی و فعالیت‌های اقتصادی روی می‌آورند.

راهبردهای انطباقی

زنان سازوکارهای انطباقی گوناگونی را در رابطه با جنگ به‌کار می‌گیرند. برای مثال، از گروه‌های اجتماعی و منابع موجود کمک می‌گیرند و خود به حمایت از دیگران می‌پردازند و از باورهای فرهنگی و معنوی خود بهره می‌جویند. البته، فراهم‌سازی حمایت‌های اجتماعی و امکانات برای سلامت روان و ایجاد هم‌بستگی اجتماعی به زنان در انطباق بیش‌تر آن‌ها کمک‌کننده است.

شرایط و زمینه‌های فرهنگی

در بررسی روان‌شناسی زنان و جنگ، باید متن و  زمینۀ فرهنگی را در نظر داشت. هنجارها و انتظارت فرهنگی بر چگونگی تجربۀ زنان از جنگ و واکنش نسبت به آن تأثیرگذار است. برای مثال، در جنگ های افغانستان، غزه، گرجستان، اوکراین و جنگ دوازده‌ روزۀ ایران باید این شرایط فرهنگی در نظر گرفته شود.

     اما به‌طور کلی در تمام فرهنگ‌ها تعداد زنان و دختران گرفتار در جنگ به‌سرعت افزایش یافته‌است. در سال ۲۰۲۴ نسبت زنان کشته‌شده در جنگ، دوبرابر شده‌است. در حال حاضر۶۰۰ میلیون زن و دختر در نواحی جنگ‌زده زندگی می‌کنند که نسبت به سال ۲۰۱۷ پنجاه درصد افزایش یافته‌است. تقریباً یک نفر از هر پنج نفر، دچار اختلال‌های روان‌شناختی می‌گردد و فقط ۲ درصد مراقبت‌های لازم را دریافت می‌کنند. در کشورهای توسعه‌یافته و پُردرآمد ۷۰ فرد کارگزار سلامت روان برای هر صد هزار نفر وجود دارد. این رقم در کشورهای‌های کم‌در آمد، کمتر از یک نفر برای هر صد هزار نفر است.

زنان در افغانستان

 زنان افغانستانی در جنگ و به‌دنبال آن، از فعالیت اجتماعی و آیندۀ دل‌خواه محروم شده‌اند. ۹۸ درصد آن‌ها این محدویت را ‌که بر سلامت روان آن‌ها مؤثر است، تجربه کرده‌اند.

زنان در غزه

 زنان در غزه، گرفتار جنگ، بمباران‌های بی‌وقفه، آوارگی و محرومیت غذایی و گرسنگی برای خود و فرزندان‌شان هستند. ‌تقریباً از اوایل سال ۲۰۲۴ هشتاد و پنج درصد جمعیت غزه آواره شده‌اند. درحالی‌که تعداد بمب‌ها و گلوله‌ها و کشته‌ها سرخط خبرها را تشکیل می‌دهد، جامعۀ جهانی در برابر این فاجعۀ انسانی اقدام مؤثری به عمل نیاورده‌است. زنان و دختران در پناه‌گاه‌های ناامن، بدون حریم شخصی و بدون خدمات‌رسانی گرفتار شده‌اند. آمارها نشان می‌دهد که ۷۵ درصد دچار افسردگی،۶۲ درصد اختلال خواب و ۶۵ درصد کابوس‌های شبانه و اضطراب را تجربه می‌کنند و سلامت جسمی آن‌ها نیز در حال فرو پاشی است.

جنگ در گرجستان

 جنگ ‌در گرجستان باعث افزایش مصرف داروهای ضدّ افسردگی در میان زنان آواره از جنگ شده‌است. بیست وسه درصد دچار   PTSD، ده درصد افسردگی و نُه درصد اضطراب را تجربه کرده‌اند ولی فقط یک سوم آن‌ها به مراکز مراقبت‌های سلامت روان دسترسی دارند.

 جنگ در اوکراین

زنان در اوکراین با خشونت خانوادگی فزاینده و افسردگی روبه‌رو هستند. این جنگ زنان اوکراینی را از هر نظر عقب رانده‌است. خشونت‌های جنسیتی از سال ۲۰۲۲ سی‌وشش درصد افزایش یافته‌است. زنان بیش از ۵۶ ساعت در هفته به مراقبت از کودکان و خانواده می‌پردازند. در پیمایشی، نتایج نشان می‌دهد که ۵۳ درصد زنان در آوارگی دچار افسردگی شده‌اند. زنان با ناتوانی‌های جسمی با لایه‌های اضافی‌تری از آسیب روان‌شناختی روبه‌رو هستند.  نقش‌های جنسیتی سنتی فشار بر زنان را در همۀ فرهنگ‌ها عمیق‌تر می‌سازد.

جنگ دوازده روزه در ایران

تجارب فردی من در رابطه با مشاوره‌های آنلاین حاکی از علائم ترس، اضطراب آسیمگی، احساس ناایمنی و پیش‌بینی‌ناپذیری در میان زنان و دخترانی است که با من در تماس بوده‌اند. همچنین، افزایش تنش‌های خانوادگی خصوصاً در جابه‌جایی‌ها و گردهمایی‌های خانوادگی گزارش شده‌است. درعین‌حال، زنان در ایران، در این جابه‌جایی‌ها بار عاطفی مراقبت از خانوادۀ خود، اطرافیان و یا دوستانی را که با هم در یک مکان گرد آمده بودند، عهده‌دار شده‌اند و تاب‌آوری و انطباق سازنده از خود نشان داده‌اند. البته، تأثیر این جنگ باید به‌طور کمّی و کیفی مورد بررسی دقیق قرار گیرد.

     سلامت روان امری تجملی نیست. جنگ با پایان بمباران‌ها به پایان نمی‌رسد. زندگی وحشتناک در ذهن کسانی که زنده مانده‌اند، باقی است و خاطرۀ ترس و ناایمنی ادامه می‌یابد. حمایت از سلامت روان زنان و دختران جنگ‌زده امری تجملی نیست. حمایت برای بهبود آسیب‌های روانی، حفظ شأن و منزلت انسانی و حفظ حیات انسان ضروری است‌. بدین منظور، هر نوع پاسخ انسانی، از مشاوره و روان‌درمانی گرفته تا دارودرمانی و خدمات رفاه اجتماعی، به بهبود سلامت روان‌شناختی زنان کمک می‌کند. پیام زنانی که در دوران جنگ و پس از جنگ هستند، روشن است. آن‌ها درخواست کمک دارند. اکنون زمان شنیده‌شدن صدای زنان است. مداخله‌های روان‌شناختی زودهنگام ضرورت دارد. در عصر حاضر، متأسفانه جنگ حقیقت زندگی شده‌است. ما درمان‌گران قادر به جلوگیری از جنگ نیستیم اما می‌توانیم از تبدیل ترومای جنگ به یک فاجعه پیش‌گیری کنیم.

References

Marianne, c, Kastrup (2006). Mental health consequences of war, gender specific issues. World Pschilogy, p.33-34

Matar, Mirnamohamd. The psychological impact of women during times of war. Blog 2024 .2-28.

Munsey, Christopher (2009). Women and War. Monitor on psychology, vol.40. No.8

Inside the crisis you don’t see: How war impacts on women’s mental health. UN. women, 2025.

آدرس انجمن روان‌شناسی ایران:

تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ۳۷، طبقه سوم

کدپستی: 

1555716755

تلفن:  09367740873 (ساعت پاسخگویی: شنبه تا چهاشنبه، از ساعت 9 الی 14)

فکس: 86120659

کلیه حقوق برای انجمن روانشناسی ایران محفوظ است. – 1400©

طراحی سایت توسط شرکت مهندسی اشاره شرق