فراتر از کُدهای اخلاقی: رویکردی اگزیستانسیال به حرفه‌ای‌گری پایدار در روان‌شناسی

فراتر از کُدهای اخلاقی: رویکردی اگزیستانسیال به حرفه‌ای‌گری پایدار در روان‌شناسی

خسرو بهمرام

دانشجوی دکترای روان‌شناسی صنعتی سازمانی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه اصفهان

مقدمه: از اخلاق حداقلی تا حرفه‌ای‌گری اصیل

از دل تاریک‌ترین تجربه‌های بشری در اردوگاه‌های مرگ نازی، ویکتور فرانکل این بصیرت را پدیدار ساخت که حرفه‌ای‌گری روان‌شناختی فراتر از مهارت‌هاست؛ آن نوعی «بودن» در جهان است که در آن انتخاب مسئولانه معنا، حتی در رنج، جوهره‌ای عمیق‌تر از اخلاق حداقلی می‌یابد(Frankl, 1985).

در دنیای پیچیده و در حال تغییر امروز، روان‌شناسان بیش از پیش با چالش‌های اخلاقی، فرهنگی و وجودی در مسیر حرفه‌ای خود روبرو هستند.(Pope, Tabachnick, & Keith-Spiegel, 1987) این چالش‌ها، به ویژه در جوامعی نظیر ایران، با ملاحظات فرهنگی و اجتماعی خاصی نیز همراه می‌شوند که پیچیدگی مسائل اخلاقی را دوچندان می‌کند(حسینیان, 1403).

در سال‌های اخیر، با رشد چشمگیر بازار خدمات روان‌شناسی و افزایش تقاضا، رویکردهای اخلاقی غالباً به‌صورت مجموعه‌ای از قوانین و دستورالعمل‌های رفتاری دیده شده‌اند که با چک‌لیست‌هایی سنجیده می‌شوند .(Knapp & Fingerhut, 2024; Koocher & Keith-Spiegel, 2008) این گرایش به سمت اخلاق حداقلی، که تنها بر انطباق ظاهری با قواعد تأکید دارد، می‌تواند روان‌شناس را از مسئولیت درونی تهی کند و مانع از توسعه حرفه‌ای پایدار شود. این مقاله با نگاهی نوآورانه و تلفیقی از اصول اگزیستانسیالیسم، تجارب بالینی و مبانی اخلاق حرفه‌ای، مفهوم «حرفه‌ای‌گری پایدار» را بازتعریف می‌کند. ما در این نوشتار تلاش داریم نشان دهیم که حرفه‌ای‌گری مفهومی فراتر از انطباق با قواعد است و به رویکردی وجودی نیاز دارد. با نقد رویکردهای صرفاً قانونی به اخلاق، چارچوبی پیشنهاد می‌شود که در آن خودآگاهی، اصالت وجودی و مسئولیت‌پذیری عمیق به‌عنوان ارکان حرفه‌ای‌گری روان‌شناختی در نظر گرفته می‌شوند.(Frankl, 1985; Wise, 2008) این رویکرد، با تحلیل مفهومی و ارائه نمونه‌های واقعی بالینی، مسیری را برای تبدیل شدن به یک روان‌شناس اصیل و ماندن در این مسیر ترسیم می‌کند.

محدودیت‌های کُدهای اخلاقی رایج و ضرورت فراتر رفتن از انطباق صرف

کدهای اخلاقی، نظیر آنچه توسط انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA)، انجمن روان‌شناسی بریتانیا (BPS) و سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران تدوین شده‌اند، بی‌شک ابزاری ضروری و حیاتی برای حفظ کیفیت خدمات حرفه‌ای، حمایت از مراجعین، و ایجاد اعتماد عمومی هستند (Corey, Corey, & Callanan, 2024; ایران, 1386) .این کُدها با ارائه چارچوبی روشن از حداقل استانداردهای رفتاری، به عنوان راهنمایی برای روان‌شناسان عمل می‌کنند و از بروز تخلفات آشکار جلوگیری می‌نمایند. با این حال، اتکای صرف و کورکورانه به این کُدها می‌تواند منجر به نوعی «اخلاق حداقلی» شود که روان‌شناس را از مسئولیت‌پذیری درونی و قضاوت اخلاقی پیچیده تهی می‌کند.(Kitchener, 1984) برخی پژوهش‌ها در ایران نیز به این نکته اشاره دارند که صرف تدوین نظام‌نامه‌های اخلاقی، بدون توجه به ابعاد عمیق‌تر اخلاق حرفه‌ای، ممکن است چالش‌هایی را در عمل ایجاد کند (آسایش زارچی & گلیاشا, 1393).این رویکرد حداقلی، اغلب به یک ذهنیت چک‌لیستی تقلیل می‌یابد که در آن هدف اصلی، اجتناب از نقض صریح قوانین و نه لزوماً ارتقاء بالاترین سطح از رفاه مراجع یا توسعه فضایل اخلاقی در درمانگر است(Rest, 1986). برای نمونه، یک درمانگر ممکن است با اجتناب از افشای اطلاعات محرمانه، به طور «قانونی» عمل کند، اما آیا این رفتار همیشه «اخلاقی» نیز هست؟ موقعیت‌های بالینی واقعی اغلب پیچیدگی‌هایی دارند که کُدهای اخلاقی نمی‌توانند به تنهایی پاسخگوی آن‌ها باشند. مواردی وجود دارد که رعایت دقیق یک قاعده ممکن است در تضاد با اصول اخلاقی عمیق‌تر مانند نیکوکاری یا عدم بدخواهی قرار گیرد(Barnett & Johnson, 2008).

تحلیل مواردی از شکایات علیه روان‌شناسان و بررسی پرونده‌های تخلفات حرفه‌ای نشان می‌دهد که رفتار «قانونی» در برخی موارد با آسیب‌دیدگی درمانجویان همراه بوده است(Pope & Vasquez, 2016). این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که روان‌شناس به جای درگیر شدن با ابعاد اخلاقی موقعیت و اعمال قضاوت بالینی-اخلاقی، صرفاً به دنبال انطباق با ظاهر قانون باشد. به عنوان مثال، در شرایطی که مرزهای رابطه درمانی به صورت ضمنی و نه صریح نقض می‌شوند، یا زمانی که تعارض منافع به شکل پنهان وجود دارد، کُدهای اخلاقی ممکن است راهنمایی کافی ارائه ندهند و نیاز به بلوغ اخلاقی و خودآگاهی عمیق‌تری از سوی روان‌شناس باشد تا از آسیب به مراجع جلوگیری شود(Gottlieb & Younggren, 2009). بنابراین، درک محدودیت‌های کُدهای اخلاقی و ضرورت فراتر رفتن از آن‌ها برای دستیابی به حرفه‌ای‌گری پایدار، امری حیاتی است.

چارچوبی اگزیستانسیال برای حرفه‌ای‌گری روان‌شناختی: در آغوش کشیدن «بودن در جهان» و مسئولیت اصیل

فلسفه اگزیستانسیالیسم، با تأکید بر مفاهیم بنیادینی چون آزادی، مسئولیت، اضطراب وجودی، اصالت، و معنا، ابزاری نیرومند و عمیق برای بازنگری در اخلاق حرفه‌ای روان‌شناسی فراهم می‌کند. این رویکرد، فراتر از قواعد خشک و دستورالعمل‌های بیرونی، به هستی و وجود روان‌شناس و مراجع در بستر یک رابطه انسانی می‌پردازد.

از دیدگاه مارتین هایدگر(Heidegger, 1962)، انسان موجودی “در-جهان-بودن” (Dasein) است که همواره در نسبت با «دیگری» و در بستر هستی خود را تعریف می‌کند. این بینش در روان‌شناسی به معنای حضور اصیل درمانگر است؛ حضوری که شامل توجه کامل و بی‌واسطه به فردیت منحصر به فرد مراجع، درک پدیدارشناختی از تجربه زیسته او، و وفاداری به ارزش‌های انسانی بنیادین در هر لحظه از تعامل است. این اصالت، نه یک ویژگی ثابت، بلکه فرآیندی پویا و مستمر از انتخاب و مسئولیت‌پذیری در مواجهه با موقعیت‌های وجودی است. ژان پل سارتر(Barnes, 1971) بر «آزادی رادیکال» انسان و مسئولیت مطلق او در قبال انتخاب‌هایش تأکید می‌کند. این آزادی، اگرچه با اضطراب همراه است(Kierkegaard, 2013)، اما سنگ بنای اخلاق حرفه‌ای است. روان‌شناس حرفه‌ای، درک می‌کند که هر مداخله، هر سکوت، و هر کلمه، یک انتخاب است که مسئولیت کامل آن بر عهده اوست. این مسئولیت‌پذیری فراتر از رعایت قانون، به معنای پذیرش بار سنگین تأثیرگذاری بر زندگی دیگری است.

اضطراب وجودی، که از مواجهه با مفاهیمی چون مرگ، آزادی، تنهایی و بی‌معنایی نشأت می‌گیرد(May, 1958; Yalom, 1980) ، نه تنها در مراجعین، بلکه در خود روان‌شناس نیز حضور دارد. پذیرش و مواجهه با این اضطراب‌ها، به جای سرکوب یا انکار آن‌ها، می‌تواند به بلوغ اخلاقی و افزایش ظرفیت همدلی درمانگر کمک کند. روان‌شناسی که با اضطراب‌های وجودی خود آشناست، بهتر می‌تواند اضطراب‌های مراجع را درک کرده و از موقعیت‌های دشوار بالینی با اصالت و شهامت عبور کند. این رویکرد به طور فزاینده‌ای در ادبیات روان‌شناسی ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است(“Guide to Cognitive Ability Tests for Hiring,”).

ویکتور فرانکل (Frankl, 2006) نیز بر این باور بود که روان‌شناس تنها در صورتی می‌تواند به معنابخشی در زندگی مراجع کمک کند که خود نیز در جستجوی معنا باشد. این جستجوی معنا، به حرفه‌ای‌گری عمق می‌بخشد و آن را از یک شغل صرف به یک رسالت تبدیل می‌کند. در نهایت، حرفه‌ای بودن از منظر اگزیستانسیال به معنای وفادار ماندن به تعهدات درونی و ارزش‌های عمیق انسانی در کنار پایبندی به قواعد بیرونی است. این رویکرد، روابط درمانی را به یک «ملاقات» اصیل(Buber, Kaufmann, & Cullen, 1958) تبدیل می‌کند که در آن هر دو طرف به عنوان وجودهایی منحصر به فرد و مسئول، درگیر فرآیند رشد و کشف می‌شوند. اخلاق در این بستر، نه یک مجموعه از بایدها و نبایدها، بلکه دعوتی به حضور کامل، مسئولیت‌پذیری رادیکال و اصالت در هر لحظه از عمل حرفه‌ای است(Levinas, 1979).

حرفه‌ای شدن و ماندن در مسیر آن: پرورش بلوغ اخلاقی و اصالت وجودی

تبدیل شدن به یک روان‌شناس حرفه‌ای، فراتر از کسب دانش و مهارت‌های فنی، فرآیندی عمیقاً طولانی، درونی و تحولی است که مستلزم رشد مداوم شخصی و اخلاقی است(Orlinsky & Rønnestad, 2005). این مسیر، یک مقصد ثابت نیست، بلکه یک سفر پویا و همیشگی است که در آن روان‌شناس پیوسته در حال بازاندیشی، یادگیری و تطبیق با چالش‌های جدید است. برخی از عناصر کلیدی و ابعاد اساسی این فرآیند عبارت‌اند از:

  1. خودکاوی عمیق و روان‌درمانی شخصی: روان‌شناس حرفه‌ای درک می‌کند که ابزار اصلی او در کار بالینی، خودِ اوست. بنابراین، شناخت نقاط کور، سوگیری‌ها، تعارضات حل‌نشده و مکانیسم‌های دفاعی شخصی امری حیاتی است .(Pope & Vasquez, 2016) شرکت در روان‌درمانی شخصی، نه تنها به عنوان یک ضرورت برای سلامت روان درمانگر، بلکه به عنوان یک ابزار قدرتمند برای افزایش خودآگاهی، همدلی و توانایی مدیریت واکنش‌های متقابل (countertransference) عمل می‌کند (Norcross, 2005). سوپرویژن اخلاقی نیز فضایی امن برای بررسی معضلات اخلاقی، بازخورد گرفتن در مورد عملکرد حرفه‌ای، و توسعه قضاوت اخلاقی در موقعیت‌های پیچیده فراهم می‌آورد(Falender & Shafranske, 2004). این فرآیندها به روان‌شناس کمک می‌کنند تا اصالت وجودی خود را در رابطه درمانی حفظ کند و از تحمیل ناخودآگاه مسائل شخصی خود بر مراجع جلوگیری نماید.
  2. نوشته‌های بالینی تأملی و روایت‌پردازی اخلاقی: ثبت تجربه‌های بالینی، نه صرفاً به عنوان یادداشت‌های رسمی، بلکه به شکل یادداشت‌های تأملی و دل‌نوشته، ابزاری قدرتمند برای افزایش بینش، انسجام اخلاقی و توسعه هویت حرفه‌ای است(Schön, 2017). این نوع از نوشتن، به روان‌شناس امکان می‌دهد تا بر روی معضلات اخلاقی، احساسات دشوار، و تصمیمات پیچیده تأمل کند، الگوها را شناسایی کرده و از تجربیات خود درس بگیرد. روایت‌پردازی اخلاقی، که شامل بازگویی و تحلیل داستان‌های بالینی از منظر اخلاقی است، به روان‌شناسان کمک می‌کند تا پیچیدگی‌های انسانی را بهتر درک کنند و راهبردهای جدیدی برای مواجهه با آن‌ها بیابند(Coles, 1989). این نوشته‌ها، چراغ راهی در مسیر حرفه‌ای شدن خواهند بود و به پرورش خرد عملی (phronesis) کمک می‌کنند.
  3. مهارت در مواجهه با ابهام و عدم قطعیت اخلاقی: بسیاری از موقعیت‌های درمانی و معضلات اخلاقی، «مسائل بدخیم» (wicked problems) هستند که پاسخ‌های روشن و از پیش تعیین‌شده‌ای ندارند(Rittel & Webber, 1973). روان‌شناس حرفه‌ای به‌جای اجتناب از این مناطق خاکستری یا جستجوی راه‌حل‌های ساده‌انگارانه، توانایی مواجهه با پیچیدگی، تحمل ابهام، و تصمیم‌گیری در شرایط عدم قطعیت را در خود پرورش می‌دهد . (Koocher & Keith-Spiegel, 2008) این مهارت شامل توانایی تحلیل موقعیت از زوایای مختلف، در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت، و پذیرش مسئولیت نتایج تصمیمات است. این امر نیازمند شهامت اخلاقی برای ایستادگی در برابر فشارهای بیرونی و درونی و عمل مطابق با ارزش‌های عمیق‌تر است، حتی زمانی که این عمل با قوانین صریح در تضاد باشد.
  4. تعهد به یادگیری مستمر و توسعه حرفه‌ای مادام‌العمر: حرفه‌ای‌گری یک وضعیت ایستا نیست؛ بلکه یک فرآیند پویا و نیازمند رشد مداوم است. این تعهد شامل شرکت فعال در کارگاه‌ها، مطالعه منابع جدید علمی و فلسفی، و نقد مستمر خود و عملکرد حرفه‌ای است(Schoenfeld, 2011). فراتر از آموزش‌های رسمی، این یادگیری مستمر شامل مشارکت در جوامع حرفه‌ای، تبادل نظر با همکاران، و جستجوی فرصت‌هایی برای بازخورد و رشد است. این رویکرد به روان‌شناس کمک می‌کند تا همواره به‌روز بماند، دیدگاه‌های خود را گسترش دهد، و توانایی خود را برای مواجهه با چالش‌های اخلاقی نوظهور افزایش دهد. این یادگیری، نه تنها دانش فنی، بلکه بلوغ اخلاقی و درک عمیق‌تری از ابعاد وجودی انسان را نیز دربر می‌گیرد.

مطالعه موردی: روان‌شناس و سوگ مراجع تجلی اصالت در مواجهه با رنج وجودی

این مطالعه موردی، نمونه‌ای گویا از چگونگی فراتر رفتن حرفه‌ای‌گری از انطباق صرف با قواعد اخلاقی و تجلی آن در لحظات اصیل و انسانی است. در یک جلسه درمان، مراجع درگیر سوگ شدید و عمیق ناشی از فوت مادرش بود. همزمان، روان‌شناس نیز در همان هفته، تجربه مشابهی از دست دادن مادر خود را از سر گذرانده بود. این همزمانی، یک معضل اخلاقی پیچیده را پیش روی درمانگر قرار داد.

بر اساس کُدهای اخلاقی رایج، نظیر آنچه در دستورالعمل‌های APA (2017) یا سایر کُدهای اخلاقی حرفه‌ای آمده است، افشای شخصی (self-disclosure) درمانگر، به ویژه در مورد تجربیات شخصی و آسیب‌پذیر، معمولاً با احتیاط فراوان توصیه می‌شود. دلیل این احتیاط، حفظ مرزهای درمانی، جلوگیری از بارگذاری عاطفی مراجع با مسائل درمانگر، و تضمین تمرکز رابطه بر نیازهای مراجع است (Pope & Vasquez, 2016). خودافشایی نامناسب می‌تواند به تضعیف رابطه، ایجاد تعارض منافع، یا حتی آسیب به مراجع منجر شود(Zur, 2007).

اما در این موقعیت خاص، روان‌شناس، در یک لحظه انسانی و حساب‌شده، با لحنی ساده و بدون جزئیات اضافی، گفت: «می‌فهمم، من هم همین هفته مادرم را از دست دادم». این جمله، که به نظر می‌رسد از قاعده کلی خودافشایی پرهیز می‌کند، در واقع یک عمل عمیقاً اگزیستانسیال و اخلاقی بود. این اقدام، یک خودافشایی استراتژیک نبود، بلکه تجلی حضور اصیل (therapeutic presence) درمانگر بود که در آن، روان‌شناس با تمام وجود و نه صرفاً با نقش حرفه‌ای خود، در کنار مراجع قرار گرفت (Geller & Greenberg, 2012).

پیامد این جمله، ایجاد پیوندی عمیق و انسانی بود که رابطه درمانی را از حالت رسمی و خشک خارج کرده و به سطحی وجودی ارتقا داد. مراجع احساس کرد که نه تنها شنیده شده، بلکه به معنای واقعی کلمه درک شده است؛ درکی که از تجربه مشترک رنج وجودی نشأت می‌گرفت. این لحظه، فضای تنهایی وجودی مراجع را شکست و حس انسانیت مشترک را تقویت کرد (Yalom, 1980). این عمل، نمونه‌ای از همدلی وجودی بود که در آن درمانگر، به جای فاصله گرفتن از رنج مراجع، با شجاعت و اصالت، خود را در معرض تجربه مشابه قرار داد و از این طریق، ارتباطی عمیق‌تر و شفابخش‌تر را ممکن ساخت (Rogers, 1957).

این نمونه نشان می‌دهد که حرفه‌ای‌گری واقعی گاه نیازمند عبور آگاهانه و مسئولانه از قواعد است، نه نقض بی‌قید و شرط آن‌ها. این عبور، نه از سر بی‌مبالاتی، بلکه از سر بلوغ اخلاقی، خودآگاهی عمیق، و تعهد بی‌قید و شرط به رفاه و اصالت وجودی مراجع صورت می‌گیرد. این لحظات، که در آن‌ها روان‌شناس از فراخوان هستی (Heidegger, 1962) در رابطه درمانی پیروی می‌کند، می‌توانند به نقاط عطف درمانی تبدیل شوند و به مراجع امکان دهند تا رنج خود را در بستری از درک عمیق و ارتباط انسانی تجربه کند. این امر، بیانگر این واقعیت است که اخلاق حرفه‌ای، در نهایت، نه مجموعه‌ای از قوانین خشک، بلکه هنرِ قضاوت و عمل اصیل در مواجهه با پیچیدگی‌های وجود انسانی است.

نتیجه‌گیری: از اخلاق حداقلی تا حرفه‌ای‌گری اصیل و پایدار

همانطور که در این مقاله به تفصیل مورد بحث قرار گرفت، حرفه‌ای شدن در روان‌شناسی تنها با حفظ ظاهر قواعد و انطباق با چک‌لیست‌های اخلاقی محقق نمی‌شود. اگرچه کدهای اخلاقی ابزاری ضروری برای تنظیم حداقل استانداردها و حمایت از مراجعین هستند، اما اتکای صرف به آن‌ها می‌تواند به نوعی «اخلاق حداقلی» منجر شود که روان‌شناس را از مسئولیت‌پذیری درونی و قضاوت اخلاقی پیچیده تهی می‌کند. این رویکرد، در مواجهه با ابهام و پیچیدگی‌های بی‌شمار روابط انسانی و موقعیت‌های بالینی، ناکارآمد بوده و حتی ممکن است به آسیب‌دیدگی مراجعین منجر شود.

من با الهام از فلسفه اگزیستانسیالیسم، چارچوبی را برای «حرفه‌ای‌گری پایدار» پیشنهاد کردم که بر خودآگاهی عمیق، اصالت وجودی، و مسئولیت‌پذیری رادیکال تأکید دارد. این دیدگاه، روان‌شناس را نه صرفاً به عنوان یک تکنسین دارای مهارت، بلکه به عنوان یک «در-جهان-بودن» مسئول می‌بیند که در هر لحظه از تعامل، با آزادی و آگاهی انتخاب می‌کند. نمونه موردی روان‌شناس و سوگ مراجع به وضوح نشان داد که چگونه یک عمل اصیل و انسانی، که از بلوغ درونی و شهامت اخلاقی نشأت می‌گیرد، می‌تواند فراتر از قواعد خشک، پیوندی عمیق و شفابخش ایجاد کند و رابطه درمانی را به سطحی وجودی ارتقا دهد. این لحظات، تجلی‌بخش این حقیقت هستند که حرفه‌ای‌گری واقعی، نه نقض قوانین، بلکه عبور آگاهانه و مسئولانه از آن‌ها در راستای نیکوکاری و اصالت است.

بنابراین، روان‌شناس حرفه‌ای نه صرفاً کسی است که آزمون‌ها را می‌شناسد یا به بندهای کدهای اخلاقی پایبند است، بلکه کسی است که در بحران، در مواجهه با ابهام، و در لحظات دشوار انسانی، اصالت، صداقت و تعهدی عمیق به انسانیت را حفظ می‌کند. این امر مستلزم فرآیندی مداوم از خودکاوی، روان‌درمانی شخصی، تأمل بالینی، و تعهد مادام‌العمر به یادگیری و رشد است؛ فرآیندی که به پرورش «خرد عملی» و «شهامت اخلاقی» در درمانگر می‌انجامد.

این نوشتار، با ارائه این دیدگاه جامع و نوآورانه، پیشنهادی جدی برای بازاندیشی در آموزش و عمل حرفه‌ای روان‌شناسی، به ویژه در بستر ایران، ارائه کرده است. ضروری است که برنامه‌های درسی و آموزشی، علاوه بر دانش و مهارت‌های فنی، بر پرورش ابعاد وجودی، اخلاقی و فلسفی روان‌شناسان آینده تمرکز کنند. ایجاد فضاهایی برای گفتگوی اخلاقی، روایت‌پردازی بالینی، و خودکاوی عمیق، می‌تواند به تربیت نسلی از روان‌شناسان منجر شود که نه تنها از نظر فنی شایسته، بلکه از نظر اخلاقی اصیل و از نظر انسانی مسئولیت‌پذیر باشند؛ روان‌شناسانی که قادرند در مواجهه با پیچیدگی‌های زندگی، راهنمایانی خردمند و حضورهایی شفابخش برای مراجعین خود باشند و به این ترتیب، به پایداری و اعتبار حرفه روان‌شناسی در جامعه کمک کنند.

پیشنهادهایی برای آینده: ترسیم مسیر حرفه‌ای‌گری پایدار در روان‌شناسی

با توجه به مباحث مطرح شده در این مقاله و ضرورت حرکت از اخلاق حداقلی به سمت حرفه‌ای‌گری اصیل و پایدار، ارائه پیشنهاداتی عملی و نوآورانه برای بازاندیشی در آموزش و عمل حرفه‌ای روان‌شناسی، به ویژه در بستر ایران، حیاتی است. این پیشنهادها با هدف پرورش روان‌شناسانی که نه تنها از نظر فنی شایسته، بلکه از نظر اخلاقی اصیل و از نظر انسانی مسئولیت‌پذیر باشند، تدوین شده‌اند:

  1. گنجاندن دروس فلسفه اخلاق و اگزیستانسیالیسم در برنامه درسی روان‌شناسی حرفه‌ای:

صرفاً آموزش کدهای اخلاقی کافی نیست. دانشجویان روان‌شناسی باید با مبانی فلسفی اخلاق، نظریه‌های اخلاقی هنجاری (مانند فضیلت‌گرایی، وظیفه‌گرایی، نتیجه‌گرایی) و مکاتب اگزیستانسیالیسم (هایدگر، سارتر، کیرکگور، فرانکل، یالوم) آشنا شوند. این دروس باید با رویکردی کاربردی و مسئله‌محور تدریس شوند، به گونه‌ای که دانشجویان بتوانند مفاهیم انتزاعی را به معضلات بالینی و حرفه‌ای واقعی پیوند دهند.

هدف: پرورش توانایی تفکر انتقادی، قضاوت اخلاقی پیچیده، و درک عمیق‌تر از ابعاد وجودی رنج و معنا در انسان. این امر به دانشجویان کمک می‌کند تا در مواجهه با موقعیت‌های مبهم، به جای انطباق صرف، با خرد و اصالت عمل کنند.

  • برگزاری کارگاه‌های ترکیبی خودشناسی-اخلاق و تمرین‌های تأملی:

 فراتر از آموزش نظری، نیاز به فضاهایی برای رشد شخصی و اخلاقی تجربی وجود دارد. این کارگاه‌ها می‌توانند شامل تمرین‌های خودکاوی هدایت‌شده، روان‌درمانی گروهی با تمرکز بر مسائل اخلاقی، ایفای نقش در معضلات اخلاقی پیچیده، و تمرین‌های ذهن‌آگاهی (mindfulness) و تأمل (reflection) باشند. استفاده از روش‌های پدیدارشناختی برای کاوش در تجربه زیسته اخلاقی دانشجویان و متخصصان نیز می‌تواند بسیار مفید باشد.

هدف: افزایش خودآگاهی درمانگر نسبت به نقاط کور، سوگیری‌ها و ارزش‌های شخصی خود، و تقویت ظرفیت تحمل ابهام و اضطراب وجودی در مواجهه با معضلات اخلاقی. این کارگاه‌ها به پرورش «حضور اصیل» و «همدلی وجودی» کمک می‌کنند.

  • ایجاد بانک روایت‌های بالینی از تجارب حرفه‌ای اصیل برای یادگیری ضمنی اخلاق:

 یادگیری اخلاق صرفاً از طریق قوانین نیست، بلکه از طریق مشاهده و تأمل بر تجربیات واقعی نیز صورت می‌گیرد. این بانک می‌تواند شامل روایت‌های بالینی (با حفظ محرمانگی و تغییر جزئیات) از سوی روان‌شناسان باتجربه باشد که در آن‌ها به معضلات اخلاقی پیچیده، لحظات اصیل درمانی، و چگونگی تصمیم‌گیری در شرایط دشوار پرداخته شده است. این روایت‌ها می‌توانند به صورت نوشتاری، صوتی یا تصویری (با رضایت و حفظ حریم خصوصی) جمع‌آوری شوند.

هدف: فراهم آوردن فرصت‌هایی برای «یادگیری ضمنی» و «خرد عملی» از طریق الگوبرداری و تأمل بر تجربیات دیگران. این روایت‌ها می‌توانند به عنوان مواد آموزشی برای بحث و تحلیل در سوپرویژن و گروه‌های همتا مورد استفاده قرار گیرند.

  • توسعه و پژوهش بر روی مدل‌های تصمیم‌گیری اخلاقی با رویکرد اگزیستانسیال:

 در کنار مدل‌های سنتی تصمیم‌گیری اخلاقی، نیاز به مدل‌هایی وجود دارد که ابعاد اگزیستانسیال و پدیدارشناختی را در نظر بگیرند. این مدل‌ها باید شامل گام‌هایی برای خودکاوی درمانگر، تأمل بر ابهام وجودی موقعیت، و در نظر گرفتن آزادی و مسئولیت رادیکال در انتخاب‌ها باشند.

هدف: ارائه ابزارهای عملی و در عین حال عمیق برای روان‌شناسان جهت ناوبری در معضلات اخلاقی پیچیده که کدهای صرفاً قانونی قادر به پوشش آن‌ها نیستند.

  • تقویت سیستم‌های سوپرویژن و منتورینگ با تأکید بر ابعاد اخلاقی و وجودی:

سوپرویژن نباید صرفاً بر تکنیک یا رعایت قوانین متمرکز باشد. سوپروایزرها باید آموزش ببینند تا بتوانند دانشجویان و متخصصان جوان را در خودکاوی، مواجهه با اضطراب‌های وجودی، و توسعه اصالت اخلاقی یاری رسانند. ایجاد برنامه‌های منتورینگ که در آن روان‌شناسان باتجربه، نقش راهنما را در مسیر رشد اخلاقی و حرفه‌ای ایفا کنند، بسیار مؤثر خواهد بود.

هدف : فراهم آوردن فضایی امن و حمایتی برای رشد مستمر اخلاقی و حرفه‌ای، و انتقال خرد عملی از نسلی به نسل دیگر.

  • ترویج پژوهش‌های کیفی و پدیدارشناختی در زمینه اخلاق حرفه‌ای:

 برای درک عمیق‌تر از تجربه زیسته اخلاقی روان‌شناسان و چگونگی مواجهه آن‌ها با معضلات، نیاز به پژوهش‌های کیفی (مانند مصاحبه‌های عمیق، مطالعات موردی تفصیلی) و پدیدارشناختی وجود دارد. این پژوهش‌ها می‌توانند داده‌های غنی‌ای را در مورد لحظات اصیل، چالش‌های اخلاقی، و فرآیندهای تصمیم‌گیری در عمل واقعی فراهم آورند.

هدف : غنی‌سازی دانش نظری و کاربردی در زمینه اخلاق حرفه‌ای با تکیه بر تجربیات زیسته و پیچیدگی‌های واقعی عمل بالینی.

منابع:

Barnes, H. E. (1971). Being and Nothingness: An Essay in Phenomenological Ontology: Citadel Press.

Barnett, J. E., & Johnson, W. B. (2008). Ethics desk reference for psychologists: American Psychological Association.

Buber, M., Kaufmann, W., & Cullen, P. (1958). I and Thou.

Coles, R. (1989). The call of stories: Teaching and the moral imagination: Houghton Mifflin Harcourt.

Corey, G., Corey, M. S., & Callanan, P. (2024). Issues and ethics in the helping professions: Brooks/Cole Pacific Grove, CA.

Falender, C. A., & Shafranske, E. P. (2004). Clinical supervision: A competency-based approach.

Frankl, V. E. (1985). Man’s search for meaning: Simon and Schuster.

Gottlieb, M. C., & Younggren, J. N. (2009). Is there a slippery slope? Considerations regarding multiple relationships and risk management. Professional Psychology: Research and Practice, 40(6), 564.

Guide to Cognitive Ability Tests for Hiring. Retrieved from https://ducknowl.com/cognitive-ability-tests-for-recruitment/

Heidegger, M. (1962). Being and time (J. Macquarrie & E. Robinson, trans.). In: New York: Harper & Row.

Kierkegaard, S. (2013). Concept of Anxiety: A simple psychologically orienting deliberation on the dogmatic issue of hereditary sin (Vol. 8): Princeton University Press.

Kitchener, K. S. (1984). Intuition, critical evaluation and ethical principles: The foundation for ethical decisions in counseling psychology. The counseling psychologist, 12(3), 43-55.

Knapp, S. J., & Fingerhut, R. (2024). Practical ethics for psychologists: A positive approach: American Psychological Association.

Koocher, G. P., & Keith-Spiegel, P. (2008). Ethics in psychology and the mental health professions: Standards and cases: Oxford University Press.

Levinas, E. (1979). Totality and infinity: An essay on exteriority (Vol. 1): Springer Science & Business Media.

May, R. (1958). The origins and significance of the existential movement in psychology.

Orlinsky, D. E., & Rønnestad, M. H. (2005). How psychotherapists develop: A study of therapeutic work and professional growth: American Psychological Association.

Pope, K. S., Tabachnick, B. G., & Keith-Spiegel, P. (1987). Ethics of practice: The beliefs and behaviors of psychologists as therapists. American Psychologist, 42(11), 993.

Pope, K. S., & Vasquez, M. J. (2016). Ethics in psychotherapy and counseling: A practical guide: John Wiley & Sons.

Rest, J. R. (1986). Moral development: Advances in research and theory.

Rittel, H. W., & Webber, M. M. (1973). Dilemmas in a general theory of planning. Policy sciences, 4(2), 155-169.

Schoenfeld, A. H. (2011). Toward professional development for teachers grounded in a theory of decision making. Zdm, 43, 457-469.

Schön, D. A. (2017). The reflective practitioner: How professionals think in action: Routledge.

Wise, E. H. (2008). Competence and scope of practice: Ethics and professional development. Journal of Clinical Psychology, 64(5), 626-637.

Yalom, I. (1980). Existential psychotherapy basic books. Paper presented at the New York: Library of Congress Cataloging in Publication Data.

Zur, O. (2007). Boundaries in psychotherapy. Ethical and clinical explorations. Washington, DC: APA.

آسایش زارچی, م., & گلیاشا, ا. (1393). نقد نظریه های اخلاق با تاکید بر نگاه استاد مطهری و ارائه اصول اخلاقی در روان‌شناسی و مشاوره. Paper presented at the کنگره بین المللی فرهنگ و اندیشه دینی.

https://civilica.com/doc/301489

سازمان نظام روان شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران  (1386). نظام‌نامه اخلاق حرفه‌ای. تهران. سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران.

حسینیان, س. (1403). اخلاق در مشاوره و روان شناسی: روابوک، تهران.

آدرس انجمن روان‌شناسی ایران:

تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ۳۷، طبقه سوم

کدپستی: 

1555716755

تلفن:  09367740873 (ساعت پاسخگویی: شنبه تا چهاشنبه، از ساعت 9 الی 14)

فکس: 86120659

کلیه حقوق برای انجمن روانشناسی ایران محفوظ است. – 1400©

طراحی سایت توسط شرکت مهندسی اشاره شرق