پَست و بلند ذهنم دربارۀ زنده‌یاد دکتر رضا زمانی

  • صفحه اصلی
  • پَست و بلند ذهنم دربارۀ زنده‌یاد دکتر رضا زمانی

پَست و بلند ذهنم دربارۀ زنده‌یاد دکتر رضا زمانی

دکتر مهرناز شهرآرای

هنگام نوشتن این مطلب، تلاش بسیار زیادی کردم تا بر خود بقبولانم که لقب “زنده‌ یاد” برای دکتر زمانی بگذارم، زیرا در ذهن من و اذهان دیگران او هرگز نمی‌میرد. ناآگاه یادِ بیتِ زیبای “رودکی” بزرگ افتادم:

«از شمار دو چشم یک تن کم

وز شمار خرد هزاران بیش»

همان لحظه‌ای که از همکار محترم آقای دکتر حمید پورشریفی شنیدم که “انجمن روان‌شناسی ایران” در نظر دارد خبرنامه تابستان انجمن را به‌یاد استاد زمانی اختصاص دهد، و از من نیز خواسته شد که دربارۀ او مطلبی بنویسم، بی‌درنگ پذیرفتم. کسانی که مرا به‌خوبی می‌شناسند می‌دانند که من غالباً بی‌اندیشیدن، درخواستی را نمی‌پذیرم؛ البته این‌بار خلاف شیوه معمول عمل کردم.

همان هنگام ‌که برای نوشتن این مطلب، افکار و اندیشه‌هایم را به‌‌هم پیوند می‌زدم پی‌بردم که چه وظیفۀ سنگینی را به‌عهده گرفته‌ام.

با ‌وجودی ‌که بیش از شش دهه از گذران عمر حرفه‌ای‌ خود را صرفِ نوشتن و خواندن و تدریس و ممارست کرده‌ام، هیچ‌گاه کاری دشوارتر از این نیافتم که دربارۀ دکتر زمانی بنویسم. با خود می‌اندیشیدم که چرا نوشتن دربارۀ این اندیشمند و متفکرِ عیاربالا این‌قدر دشوار است؟ پس از مدتی تفکر به این نتیجه رسیدم که نوشتن دربارۀ بزرگان علم و ادب تا حدی دشوار است که گاهی ناممکن می‌شود؛ زیرا شمار عیار بزرگان علم و ادب، به‌یقین عیار شایسته و بایسته‌ای را می‌طلبد و با سنجه‌های ما سنجش‌ناپذیر است. در زیر، پست و بلند ذهنم دربارۀ زنده‌یاد دکتر زمانی را با شما به‌اشتراک می‌گذارم.

در آغاز، این پرسش در ذهنم چشمک می‌زد که از کجا باید شروع کنم؟ چه بنویسم که گویای عظمتِ ذره‌ای کوچک از وجود این بزرگ‌مرد بی‌ادعا باشد؟ افکار گوناگونی از ذهنم می‌گذشت. آیا باید در این مقوله، از روان‌شناسانی معاصر همچون “کارل راجرز” و “آبراهام مازلو” و برخی دیگر از روان‌شناسان انسان‌گرا وام بگیرم، و آن‌گاه به تجزیه و تحلیل شخصیت والای این روان‌شناس نامدار بپردازم.

در کنار این روان‌شناسان انسان‌گرا، به خدمات علمی “دانیل سیگل”، استاد بالینی دانشکدۀ پزشکی دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس (UCLA)، نیز می‌اندیشیدم. شایان گفت است که بسیاری از شاهکارهای او در زمینۀ “عصب زیست‌شناسی بین فردی” را به فارسی برگردانده‌ام و به زینت چاپ مزین شده است. عصب زیست‌شناسی بین فردی رویکردی جدید است که به نحوۀ تعامل بی‌نظیر ذهن و مغز در باب تشکل انسان می‌پردازد. بحث او دربارۀ “نقشۀ من”، “نقشۀ تو” و “نقشۀ ما” در ذهنم هیجان شگفت‌انگیزی ایجاد کرد! “نقشۀ من” به ما بصیرت می‌دهد: بصیرت یعنی توانایی نگاه کردن به درونِ خود و درکی واقع‌بینانه از خود. در “نقشۀ تو”، همدلی به‌منزلۀ مهارت درک دیگران مطرح می‌شود. و بالاخره “نقشۀ ما” به معنی فراتر از خود رفتن و دیدن خود در جهانی است به‌مراتب وسیع‌تر از “بُعد زمان و مکان”.

براساس شناختی که از دکتر زمانی دارم، او استعدادی سرشار و کم‌نظیر در بصیرت و فراتررَوی از خود داشت. همدلی، فروتنی، و انسان‌دوستی او نیز ستودنی و مثال‌زدنی است. اگرچه بسیاری از همکاران نزدیک او اصرار داشتند که در زمان حیات او برایش مراسم بزرگ‌داشت بگیرند. تا آن‌جایی که من مطلع هستم او هرگز حاضر به این کار نشد. روزی از او پرسیدم: «چرا شما در مراسم نکوداشت من صمیمانه حضور داشتی، اما اجازه نمی‌دهی که برایت بزرگ‌داشت بگیرند؟» با لبخندی زیبا و پرمعنی پاسخ داد: «آخر من کاری نکرده‌ام که برایم بزرگ‌داشت بگیرند.» معنایش این بود که او بسیار فراتر از وظایف انسانی‌اش گام برمی‌دارد. او وقتی به عنوان روان‌شناس برجستۀ بین‌المللی انتخاب شد، من با او تماس گرفتم که این موفقیتش را تبریک بگویم. او بی‌درنگ پاسخ داد: «من در کنار شماها این کارها را انجام داده‌ام.»؛ حاضرجوابی ناشی از علّو تبع، آخر تا چه حد؟!

دکتر زمانی دیدگاهی انسان‌گرایانه و مثبت به ماهیت بشر داشت و رشد و تحول انسان‌ها را بسیار مهم می‌دانست. این دیدگاه او نه فقط در جلسه‌های انجمن روان‌شناسی ایران، بلکه در کلاس درس و در ارتباطات فردی‌اش نیز محسوس بود. نگرش تمایل به رشد و تحول انسان‌، غالباً با یافتن راه حل از طریق ذهنیت رشد همراه است.

“مازلو” دربارۀ افراد خودشکوفا و فراتررفته از خود، ویژگی‌های بارزی را مطرح کرده است. شایان گفت است که دکتر زمانی نیز به همین نتیجه رسیده بود. در زیر، این ویژگی‌های برجستۀ دکتر زمانی به‌طور مختصر آورده شده است:

1. ادراک کارآمد از واقعیت. او قادر بود دربارۀ موقعیت‌ها به‌درستی و صادقانه قضاوت کند.

2. تکیه بر تجربه‌ها. او در قضاوت بر تجربه‌های خود تکیه می‌کرد و ضمن همدلی و یاری با دیگران، همانند یک قاضی درستکار، به‌طور مستقل عمل می‌کرد.

او در تلفیق “نقشۀ من” (بصیرت)، “نقشۀ تو” (همدلی با دیگران)، و “نقشۀ ما” (فراتررَوی از خود)، از نظر زمان و مکان استادی زبردست بود. در قضاوت‌هایش، اخلاق جایگاهی ویژه داشت. به همین دلیل، اگرچه امروز جسم او در میان ما نیست، در اذهان و افکار ما همواره زنده و جاودان است.

3. پذیرشِ آسانِ خود و دیگران. به نظر من “پذیرشِ آسانِ خود و دیگران”، درکی واقع‌بینانه از خود و دیگران است و بخشی مهم از شخصیت اخلاقی دکتر زمانی محسوب می‌شود؛ به‌گونه‌ای که پذیرش هیچ‌چیزی برای او دشوار نبود. این پدیده در دکتر زمانی هنگامی برایم مشخص‌تر شد که با او مشغول تهیۀ اساسنامۀ انجمن روان‌شناسی ایران بودیم و گاهی اختلاف نظرهایی پیش می‌آمد. او با تسلط کامل بر علم روان‌شناسی، مبانی حقوقی و اقتصادی اساسنامه را تدوین و تنظیم می‌کرد.

4. روابط بینِ فردی عمیق. استاد زمانی خارج از فضای انجمن و کلاس درس، ارتباط عاطفی عمیقی با همکاران و دانشجویان برقرار می‌کرد، و گاهی نیز بسیار خسته می‌شد. در سال 1387 مسافتی طولانیِ نزدیک به 3 ساعت را طی کرد تا در مراسم ازدواج دختر من شرکت کند. وقتی به او گفتم: «از حضورتان بسیار خرسند و مفتخرم، ولی دلم نمی‌خواست این‌قدر زحمت بکشید و این مسافت طولانی را طی کنید.» پاسخ داد: «دخترتان هم به اندازۀ خودتان برایم عزیز و محترم است.»

5. افکار مشترک “مازلو” و “زمانی” دربارۀ افراد خودشکوفا. مازلو دربارۀ افراد خود‌شکوفا گفته‌های گرانبهایی دارد؛ استاد زمانی نیز علاوه بر تعامل و همکاری نزدیک با جمع، با خود تنها بودن را نیز ارج می‌نهد. به عبارتی روان‌تر “معجونی جذاب از جمع‌گرایی و فردگرایی”.

6. همخوانی و تجانس خودِ واقعی و خودِ ایده‌آل. اگر از دیدگاه “کارل راجرز” به همخوانی خودِ واقعی و خودِ ایده‌آل بنگریم، دکتر زمانی آن‌چنان جالب و حیرت ‌انگیز به این همخوانی رسیده بود که هیچ‌گاه رفتارهای کلیشه‌ای، تظاهرگونه، و ناواقعی را در درون خود نفوذ نمی‌داد. او خودِ خودش بود. به نظر من این خودِ واقعی او یکی از دلایلی بود که من، چه در کارهای مرتبط با انجمن روان‌شناسی ایران و چه در کارهای علمی دیگر، همواره با او احساسی همراه با اعتقاد، اعتماد، و احترام داشتم و هرگز دربارۀ او شکی به دل راه نمی‌دادم.

7. شیوه مدیریت مردم سالارانه. همکاری صمیمانۀ دکتر زمانی با هیئت مدیره انجمن روان‌شناسی، هیئت تحریریه پژوهش‌های روان‌شناختی، و نشریۀ بین‌المللی روان‌شناسی، حاکی از شیوۀ مدیریت مردم‌سالارانۀ بسیار برجسته و پررنگ بود. در این شیوه، او غالباً به افکار و اندیشه‌های اعضا احترام می‌گذاشت و با درگیر کردن آن‌ها در تصمیم‌گیری‌ها، راه میان‌بری برای رسیدن به اهدافِ خود و دیگران می‌یافت.

نقش دکتر زمانی در تسهیل ارتباط‌ها و همکاری‌های مشارکتی نیز زبان‌زد بود. همین امر موجب افزایش خلاقیت گروه‌ها و همکاری‌شان با همدیگر می‌شد. او در کنار ترویج گرایش مردم‌سالارانه در گروه‌ها، توان و انرژی حیرت‌انگیزی در متقاعد‌سازی افراد داشت و گویی رگِ خواب همه را می‌دانست. همچنین نکات مثبت و منفی تصمیم‌گیری‌ها را با زیرکی خاصی جستجو می‌کرد. این ویژگی اندیشمندانه او در هنگام تهیۀ اساسنامه انجمن به‌وضوح مشهود بود.

همان‌گونه که پیش‌تر از این در جلسۀ گرامی‌داشت او در خانۀ اندیشمندان گفتم، بهترین شیوۀ زنده نگه داشتن شخصیت انسانی و اندیشمندانۀ دکتر زمانی، پاسداری از اندیشه و دیدگاه و باورهای اخلاقی اوست.

نام و یاد اندیشه‌های گوهربارش همواره گرامی باد…

آدرس انجمن روان‌شناسی ایران:

تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ۳۷، طبقه سوم

کدپستی: 

1555716755

تلفن:  09367740873 (ساعت پاسخگویی: شنبه تا چهاشنبه، از ساعت 9 الی 14)

فکس: 86120659

کلیه حقوق برای انجمن روانشناسی ایران محفوظ است. – 1400©

طراحی سایت توسط شرکت مهندسی اشاره شرق