یادی از همکار
دکتر محمد خدایاریفرد
باسمه تعالی
مرحوم آقای دکتر زمانی را از هنگامی که گروه روانشناسی (که قبلاً در دانشکدۀ ادبیات دایر بود) به ساختمان فعلی دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران نقل مکان کرد، میشناختم. ایشان انسانی اخلاقمحور، صبور و آرام بودند. سوای از تحصیلاتشان و انسان بودنشان و رفتارهای اخلاقمحورانهای که داشتند، ایشان را در زمانی که رئیس دانشکده شدند، بیشتر شناختم. تمام ویژگیهای شخصیتی ایشان در کنار این رفتوآمدها و سلام و احوالپرسیها و جلسات شورای عمومی و … بود، اما زمانی که رئیس دانشکده شدند، این ویژگیهای شخصیتی، بیشتر خود را نشان دادند. فردی سالم از نظر شخصیتی بودند و این خیلی مهم است که افراد سالم باشند و سلامت نفس داشته باشند. سلامت روان ارزشمندی داشتند و این سلامت روان در روابطشان خود را نشان میداد. بنابراین در تمام طول دورۀ ریاستشان در دانشکده که گفتوگو و نقد داشتیم و شورای عمومی تشکیل میشد، حتی یک رفتار که سبب رنجش دیگران شود از ایشان ندیدم. همه میدانند که هر مسئلهای که با من مطرح شود محرمانه میماند؛ محرمانه بودن فقط مختص جلسات رواندرمانی و با مراجعان نیست و کل زندگی ما باید چنین باشد؛ هر رئیس دانشکدهای که داشتیم گفتوگوهایی را مطرح میکردند، ولی در تمام سالهایی که ایشان رئیس دانشکده بودند، حتی از یک نفر هم از دوستان صمیمی، از کارمندان، از اعضای هیأت علمی نشنیدم که از ایشان گله داشته باشد و رنجشی از ایشان در دلش ایجاد شده باشد. تفکری که داشتند، تفکر حل مسئله بود؛ یعنی هر کس که میآمد و مسئلهای داشت باید حل میشد. راههایی پیدا میکردند که مسئله حل شود. در کارهای اجرایی دو تفکر وجود دارد: 1. تفکر منفی که براساس آن میگردند تا طبق مقررات پاسخ منفی بدهند؛ 2. تفکر مثبت است که تلاش میکنند طبق همان مقررات پاسخ مثبت بدهند و مشکل را حل کنند. آقای دکتر زمانی در این تفکرش هم اگر نگویم بینظیر، کمنظیر بود. افراد هر مسئلهای که میداشتند و موضوعی را مطرح میکردند، ایشان گفتوگو میکرد و راهحلی برایش مییافت.
ایشان رنجشی از دانشگاه پیدا کرده بود. اسم نمیبرم رئیس دانشگاهی که زمان ایشان بودند و فوت کردهاند، ایشان را بازنشسته کردند؛ این موضوع تا اندازهای دکتر زمانی را ناراحت کرد. زیرا آن رئیس دانشگاه خیلی از ایشان تعریف میکردند، برای اینکه کسی نبود که بتواند از ایشان تعریف نکند. رفتار ایشان مجموعاً شایستۀ تقدیر بود و این رئیس دانشگاه خیلی از ایشان تعریف میکردند، ولی به این خواستۀ کوچک که حتی چند ماهی صبر کنند و ایشان را بازنشسته نکنند توجه نکردند و دکتر زمانی به ایشان گفته بودند اگر من آنقدر خوبم چرا بازنشستهام میکنید؟! وارد جزئیات این مسئله نمیشوم که همیشه آدمهای خوب مقداری ممکن است باعث حسادت عدهای هم بشوند و کارهایی انجام دهند که این بازنشستگی را سرعت داد. جای ایشان صد در صد در بهشت است. آنقدر آدم خوبی بودند که چنین خاطرات خوبی از ایشان در ذهنم مانده است.
باید تشکر کنم از افرادی که در انجمن روانشناسی ایران رابطۀ خوبی با ایشان داشتند و حرمت ایشان را در مقام رئیس انجمن روانشناسی ایران نگه میداشتند. ایشان چهرۀ بینالمللی شدند که هم برای خودشان و دوستان و دانشجویانشان خوب شد و هم برای کل مملکت.