یادی از استاد، زندهیاد دکتر رضا زمانی
دکتر حمید پورشریفی
این مطلب در شماره 165 ماهنامۀ سپیده دانایی نیز منتشر شده است.
پیشتازی در تأسیس مجلۀ علمی- پژوهشی برای روانشناسی کشور؛یادم نیست اولین باری که با نام استاد آشنا شدم کی بود ولی بهخوبی بهیاد دارم از اولین حلقههای ارتباط من با زندهیاد دکتر رضا زمانی، که سرشار از خاطرات شیرین است، نشریۀ پژوهشهای روانشناختی بود؛ مجلهای که اولین مقالۀ علمی- پژوهشیام در آن بهچاپ رسید. بعدها فهمیدم که این نشریه، نخستین مجلۀ معتبر علمی- پژوهشیِ روانشناسی و در عینحال تنها مجلۀ علمی- پژوهشی خصوصی کشور است که بدون حمایت دولتی، و در مواقع زیادی، با تامین هزینه از طرف خودِ استاد، بهطور مستمر و با کیفیتی بیمثال منتشر میشود. ممکن است به ذهن برخی از افراد این فکر خطور کند انگیزۀ انتشار مجلهای که عایدی مالی ندارد و حتی برای دوام آن هزینه هم میشود، شاید استفاده از مجله برای انتشار مقالات خود و اطرافیان است. جالب اینکه، استاد، نهتنها کمترین تعداد مقاله را با نام خود در این نشریه داشتهاند، بلکه انتشار مقالات دانشجویان خود را نیز در صف قرار میدادند و با آنها همانند افراد غیرآشنا برخورد میکردند. تنها عشق به علم و روانشناسی میتواند دلیلی بر چنین تلاش و انتشار مجله با چنین ملاحظاتی باشد.
تعیینکنندگی در انجمن روانشناسی ایران؛ انجمن روانشناسی ایران، که در حال حاضر بزرگترین انجمن علمی روانشناسی کشور محسوب میشود، قبل از انقلاب توسط دکتر علیاکبر سیاسی و همکارانشان تاسیس شده بود و بعد از انقلاب، در سال 1374 تجدید حیات یافت. دکتر رضا زمانی، نهتنها قبل از انقلاب در انجمن فعالیت میکرد، بلکه بعد از انقلاب، همراه زندهیادان، دکتر شاملو، دکتر براهنی و بزرگانی چند، با حضور در هیات موسسان، در تجدید حیات انجمن، نقش تعیینکنندهای ایفا کردند. در تاسیس مجدد انجمن، بیشترین کارهای اداری و حقوقی، نظیر ثبت شرکتها، که امروزه بسیاری از روسا و اعضای هیات مدیرههای انجمنها، سختیهای آن را در نمییابند، توسط شخص خود استاد انجام شد و ایشان برای اعتلای روانشناسی کشور، حضور در صفهای طولانی و موارد مشابه آن را بهجان خریدند.
در دورۀ دوم هیات مدیرۀ انجمن روانشناسی ایران، ریاست و اعضای هیات مدیره، طی جلسات متمادی و در عین حال اقدامات عملی نظیر دیدار با نمایندگانی از مجلس، برای تاسیس سازمان نظام روانشناسی نقش تعیینکنندهای ایفا کرده بودند. در این دوره و همچنین دورۀ اول، زندهیاد دکتر زمانی، بهعنوان نایبرئیس انجمن، در این فعالیتها نقش فعالی ایفا نموده و رئیس وقت انجمن، زندهیاد دکتر شاملو، را همراهی میکردند. بعدها استاد در چهار دوره، با پذیرفتن ریاست هیات مدیره، وقت و انرژی زیادی را برای رشد انجمن و از این طریق، برای تحقق اهداف انجمن، یعنی توسعه و ترویج علم روانشناسی صرف کردند. در سایۀ چنین هدایتها بود که انجمن روانشناسی ایران به افتخارهایی نظیر انجمن برتر حوزۀ علوم انسانی دست یافت.
شیوۀ مدیریت جلسات انجمن؛ بودن در جلسات هیات مدیرهای که در آن دکتر زمانیها حضور دارند چقدر رشد دهنده است. در جلسات هیات مدیرۀ انجمن روانشناسی ایران، دکتر زمانی، راسِ وقت حضور پیدا میکردند. در تعیین دستور جلسه و نیز پیشبرد جلسه سعی میکردند به همۀ نظرات با احترامِ تمام توجه نمایند. در تصمیمگیریها، نظر خودشان را شفاف مطرح میکردند ولی بههیچ وجه، سعی در اِعمال نظر خود نداشتند. در واقع دکتر زمانی، دموکراسی را نه در حرف، بلکه در عمل عینیت میبخشید و به ما میآموخت که چنین باشیم. روزی یکی از اعضای ناپیوستۀ انجمن، دارای درجۀ کارشناسی، که روشندل بودند تقاضا کردند در جلسۀ هیات مدیره حضور یافته و موضوعی را مطرح نمایند. من به استاد گفتم حضورِ ایشان در جلسه وقتِ هیات مدیره را خواهد گرفت، از وی بخواهیم که درخواستشان را بدون حضور در جلسه مطرح نمایند. پاسخ استاد مرا تکان داد و آن اینکه «وقت من برای چنین مواردی است، اگر شما وقتی ندارید حرفی نیست».
بهقول یکی از همکاران، دکتر زمانی ایستاده درگذشت؛ چرا که تا آخرین جلسۀ انجمن، با وجود نقاهتشان، با تمام دقت و احساس مسئولیت در جلسات حضور داشتند.
استاد در کلاسِ درس و هدایتِ پایاننامه؛ این افتخار نصیب من شده است که هم در کلاس درس دکتر زمانی حضور یافتهام و هم در دورۀ تحصیلی، یعنی کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی، پایاننامههایم با هدایت استاد انجام گرفته است. در دورۀ تحصیلی کارشناسی ارشد، درس یادگیری و تفکر را با زندهیاد دکتر زمانی گذراندم. استاد یک کتاب انگلیسی که بیش از 300 صفحه داشت معرفی فرمودند؛ کتابی که بعدها با ترجمۀ خودشان تحت عنوان «اصول شرطیسازی و یادگیری» توسط انتشارات رشد به چاپ رسید. هرچند تدریس استاد راهگشا بود ولی خواندنِ یک کتابِ انگلیسی، بهعنوان منبعِ اصلی درس با موضوع پیچیدۀ شرطیسازی، برای ما بسیار سخت بود. بعدها بیشتر متوجه شدم که این درس و چنین شیوۀ تدریسی، تا چه حد رشد دهنده بود.
در خصوص پایاننامهها، من در کارشناسی ارشد یک موضوع آزمایشی و در دکترا یک موضوع مداخلهای را انتخاب کرده بودم. در هر دو مورد، استاد بارها و بارها از من میخواست آنچه را که قرار است اجرا کنم با جزئیات بیان کنم تا نظرات اصلاحی خودشان را ارایه نمایند. هر کارِ علمی در هر سطحی، برای استاد امری جدی بود و برایش صرف وقت و انرژی میکردند. از خاطراتم در خصوص پایاننامه این است که در بخشی از گزارشِ پایاننامه، از یک مقالۀ انگلیسی استفاده کرده بودم، استاد با ترجمهام که سعی در وفاداری به متن داشتم ارتباط برقرار نکردند. از من پرسیدند که اینجا میخواستی چه بنویسی. من آنچه را که از مقاله فهمیده بودم بیان کردم و استاد فرمودند همین را که توضیح دادی بنویس. اینچنین بود که در عمل یاد گرفتم ترجمه، برگرداندن عین مطلب نیست بلکه بیشتر انتقالِ صحیح یک مفهوم یا مطلب است.
در جایگاه ریاست دانشکده؛ در برههای از زمان شرایطی پدید آمد که امکانِ انتخابِ رئیسِ دانشکده صرفا بر اساس نظر اعضای هیات علمی و بدون اِعمال ملاکهای دیگر صورت پذیرد. در چنین شرایطی بود که دکتر رضا زمانی، با انتخاب اعضای هیات علمی به ریاست دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران انتخاب شدند. بر اساسِ نظراتِ کارمندان و اعضای هیات علمی دانشکده، در این دوره دموکراسی، شفافیت و برابری در برخورداری از حقوق، جلوۀ خاصی داشت. استاد، در کسوت رئیس دانشکده، فرصت کافی برای شنیدن حرفهای همۀ دانشجویان، کارمندان و استادان صرف میکردند و پاسخگویی مسئولانهای نسبت به درخواستها و پیشنهادها داشتند. در سال 1385 با تغییر در شرایط سیاسی کشور، فرایند بازنشستگی اجباری استادان آغاز شد. زندهیاد دکتر زمانی مخالف این فرایند بود و در جایگاه ریاست دانشکده، بهصورتِ فعال مخالفت خود را با بازنشستگی اعضای هیات علمی دانشکده نشان دادند تا اینکه این فرایند شامل حال خودشان نیز شد و با بازنشستگی ناگهانی که قبل از پایان سی سال خدمت انجام گرفت، ریاستِ استاد در دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران به پایان رسید.
حساسیت به واژهگزینی در روانشناسی؛ از زمانی که دانشجوی استاد بودم شاهدِ حساسیتِ ایشان در کاربرد معادلهای مناسب برای سازهها و مفاهیم روانشناسی بودم. همین احساسِ ضرورتِ ایشان منجر به اقداماتی نظیر تالیف کتاب «واژهنامه تطبیقی روانشناسی، روانپزشکی و علوم تربیتی» شد که دستنامۀ آن را که سالها در حال تکمیل آن بودند دیده بودم. بعدها همین علاقهمندی باعث شد ابتدا عضویت و سپس ریاست گروه واژهگزینی روانشناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را بر عهده بگیرند و در این خصوص منشاء اثرات ارزندهای شوند.
تجلی عشق به علم روانشناسی با راهاندازی آزمایشگاه روانشناسی تطبیقی؛ برای استادی که تجربی بودن روانشناسی مهم است علاقمندی به راهاندازی آزمایشگاه روانشناسی تطبیقی عجیب نیست، اما حامیِ مالی بودن و پیگیری مجدانۀ تاسیسِ چنین آزمایشگاهی خبر از عشق والای استاد به علم روانشناسی میداد. فکر چنین اقدامی همیشه در ذهن استاد بود تا اینکه همراهیها و استقبالهایی از استادان و مسئولان دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران فرصتی را پدید آورد که این امر مهم شکلی عملی بخود بگیرد. بهمحض راهاندازی این آزمایشگاه، گروهها و افرادی که حساس به حقوق حیوانات بودند و فکر میکردند در این آزمایشگاه حقوق حیوانات نقض خواهد شد موضعگیریهایی بهعمل آوردند و استاد در یک برنامۀ زندۀ اینستاگرامی با متانت و بردباریِ تمام، ضمنِ بهرهگیری از شواهدِ جهانی، پاسخگوی نگرانیها شدند و این آزمایشگاه با لحاظ کردن حساسیتهای اخلاقی به کارش ادامه داد.
علاقمندی به ارتقای رشته و حرفه تا واپسین روزهای حیات؛ هر فردی هرچقدر هم با انرژی برای رشته و حرفه تلاش میکرد این کوششها، در مقابل عشق و انرژی استاد به رشته و حرفۀ روانشناسی رنگ میباخت. سازمان نظام، که بهنوعی محصولِ تلاشهای بزرگورانی در انجمن روانشناسی ایران، همچون شخصِ زندهیاد دکتر زمانی بود، بهجز یکبار و آنهم در بحث نظارت بر انتخابات، سراغی از استاد نگرفت ولی زندهیاد دکتر رضا زمانی همیشه نسبت به وضعیتِ سازمان حساس بودند و سعی داشتند که برای ارتقای آن گامی بردارند. زمانی که سازمان نظام روانشناسی از انجمن روانشناسی ایران، به ریاست زندهیاد دکتر زمانی، بابت تلاشهای انجمن برای برگزاری مجمعِ عمومیِ سازمان شکایت کرد، استاد اگرچه از این شکایت و از این رفتار غیرحرفهای بسیار متعجب شده بودند و تلاش برای رفع اتهام و حتی اعادۀ حیثیت را حق انجمن میدانستند و به این امر توصیه کردند، اما اجازه ندادند این مساله، نوع نگاه انجمن را به مسائل حرفهای و تعامل با سازمان نظام تحت تاثیر قرار دهد. ایشان همیشه میگفتند در هر حال سازمان نظام متعلق به همه روانشناسان است هرچند که در مدیریت آن مشکلاتی وجود دارد. اینچنین بود که بهمحض انتشار اولین سری اسامی روانشناسنماها توسط سازمان نظام، انجمن روانشناسی ایران فارغ از نقدهایی در خصوص نحوه و زمان انتشار اسامی، حمایت از این اقدام را در دستور کار خود قرار داد. استاد هنگامی که متوجه شدند اعضایی از هیات مدیره که شناخته شده هستند قصد شرکت در انتخابات سازمان نظام را ندارند نسبت به این امر نقد جدی داشتند و معتقد بودند که فضا را نباید خالی گذاشت.
گاهی این پرسش مطرح میشد که استاد بهجز ارتقای روانشناسی کشور آیا به امر دیگری هم فکر میکرد؟ چرا که هر روز با فکر و اقدام جدیدی از طرف ایشان برای ارتقای رشته مواجه بودیم. استاد در کنار فعالیتهای ارتقایی، به هرگونه آسیب و موانع توسعۀ روانشناسی کشور حساس بودند. یکی از علاقمندیهایشان که متاسفانه تحقق نیافت، به امید اینکه روزی محقق شود، انجام پژوهشی در خصوص وضعیت دانشآموختگان روانشناسی کشور بود؛ اینکه آنهایی که در روانشناسی تحصیل میکنند چه سرانجامی بهویژه از لحاظ شغلی پیدا میکنند.
درخششِ جهانی، همراه با فروتنیِ بیمثال؛ زندهیاد دکتر رضا زمانی در سال 2019 به دریافتِ نشان دانشآموختۀ برجستۀ دانشگاه مینهسوتا موفق شده بودند و در این خصوص به هیچ یک از همکاران و روابط عمومی انجمن اطلاعی نداده بودند. اگر انتخابِ استاد بود درخشش جهانی ایشان، یعنی برگزیده شدن بهعنوان دانشمند برجستۀ بینالمللی را هم به کسی نمیگفتند اما این رخداد آنچنان برجسته بود که از آن مطلع شدیم. داستان از این قرار است که انجمن روانشناسی آمریکا (APA) هر سال یک نفر را از آمریکا و یک نفر دیگر را از کل جهان بهعنوان روانشناس برجستۀ بینالملل انتخاب میکند و در سال 2021 چنین درخشش جهانی نصیب دکتر رضا زمانی و برای اولین بار نصیب ایران شد. از طرف انجمن و خانۀ اندیشمندان علوم انسانی سعی شد استاد متقاعد شود که برای چنین رخداد بسیار مهمی مراسم گرامیداشتی برگزار شود متاسفانه زندهیاد دکتر زمانی رضایت ندادند و اینچنین بود که بعد از فراق استاد، به پیشنهاد ارزندۀ بانوی گرانقدر روانشناسی کشور، سرکار خانم دکتر شیوا دولتآبادی، در پوسترِ مراسمِ گرامیداشت از عبارتی استفاده شد که بهترین توصیفِ استاد بود: «خورشیدی در پس ابرهای فروتنی».
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.