زندگینامه دکتر حمزه گنجی

مردی به لطافت بهار و به گرمی تابستان
پژوهش و نگارش
انوشیروان رضایی
دکتر حمزه گنجی از استادان بنام روان شناسی ایران است. آنقدر بنام که اگر تنها یک معرفی مدنظر باشد به معنی واقعی کلمه نیازی به آن نخواهد بود. اما محبوبیت کمنظیر این استاد دوستداشتنی در کنار گستردگی آثار قلمی ایشان، آن هم با ویژگیهایی منحصر به فرد، کنجکاوی هر علاقهمند حوزه روانشناسی، اعم از استاد، دانشجو یا فارغالتحصیل، را برای دانستن بیشتر از زندگی ایشان برمیانگیزد.
حمزه گنجی فرزند نقی و زهرا علیزاده، طبق اطلاعات شناسنامهای متولد 2 فروردین 1321 در بخش گرگر از توابع جلفای آذربایجان شرقی است که پس از تلفیق با علمدار، از سال 1362هادیشهر نام گرفته است. اما خودش تعریف میکند که تاریخ تولد شناسنامهای یک ترفند روانشناسانه از طرف پدرش بوده «تا بچهها هنگام مدرسه رفتن بزرگتر باشند و بهتر درس بخوانند یا پسرها وقتی به سربازی اعزام میشوند، پختهتر باشند و بهتر بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند.» طبق بررسی و محاسبۀ استاد، ایشان 10 مرداد 1320 به دنیا آمده، چرا که هنگام ورود نیروهای متفقین به ایران در جنگ جهانی دوم (شهریور 1320)، نوزادی چهل روزه بودهاند.
ایشان فرزند اول یک خانواده پرجمعیت با 13 بچه است که به جز دو تن الباقی نشو ونما یافته و هر یک زندگی خویش را پیش گرفته است. یعنی 6 برادر و 4 خواهر؛ مادرشان زهرا خانم، نوه اسماعیل خان گرگری از فدائیان ستارخان بود «بلند قد، با صلابت و اهل جدال بود. با این که یتیم بزرگ شده بود دل شیر و سر نترس داشت و با دست خالی به جنگ شمشیر میرفت.» با اینحال از بیان دکتر گنجی برمیآید که طبع لطیف و قلب مهربانی داشته و این لطافت و حساسیت تأثیر شگرفی بر ذهن و ضمیر دکتر گذاشته است. آنجا که مینویسد:
«مادرم سواد نداشت اما قریحۀ شعر داشت. هر وقت شعر میخواند لبهایش میلرزید و بلافاصله میزد زیر گریه، با لرزش لبهای او کل وجود من به لرزش در میآمد. در عروسیهای خانوادگی حتماً باید عروس را با اشعاری که حفظ بود تعریف میکرد. گاهی هم در ذم فرهنگ مردسالار و ظلم در حق زنان خانهدار سخن میگفت. مادرم چنان با حرارت شعر میخواند که فکر میکنم شعر خواندن من ریخت و پاشی است از شعر خواندن او.»
پدرش مردی آرام و مهربان بود و در کنار کار در راهآهن جلفا، به باغداری و کشاورزی که شغل مرسوم اکثر اهالی گرگر در آن سالها بود اشتغال داشت. آرامش و مهربانی پدر آنقدر برجسته بوده که هر وقت مادر عصبانی میشد و سر و صدا راه میانداخت پدر فقط میخندید و چیزی نمیگفت. در نتیجه همۀ بچهها، چه دختر و چه پسر، با سوگیری، از پدرشان طرفداری میکردند. پدرشان دو ویژگی دیگر هم داشته یکی خواندن ترانهها و آوازهای قدیمی باکو مثل «قوچاق نبی» در باغ و مزرعه، و دیگری نقل قصههای شیرین و پر از حکمت و عبرت در شبهای زمستان دور کرسی، که بعضی وقتها چند هفته به درازا میکشید و در حقیقت به نوعی جایگزین رادیو و تلویزیون بود. صدای خوش پدر، حمزه را واله میکرد ولی کمرویی پدر مانع میشد که این هنر در جمع دوستان یا فامیل بروز پیدا کند. ظاهراً فرزندان هم درجاتی از این کمرویی را به ارث بردهاند. علاوه بر خانواده، در فرهنگ سنتی آن سالها همسایهها هم در ذهن و ضمیر کودکان و نوجوانان نقش پررنگی داشتند چنانکه دکتر گنجی به حضور زنی قابله به نام زهرا باجی در همسایگی که دوست صمیمی مادرش بود اشاره میکند و الفت و مهربانی او با بچهها را با وجود نداشتن فرزند و محبت و احترام دو طرفه نسبت به وی را به یاد میآورد. همۀ اینها در طبیعت بکر و زیبای گرگر کنار ارس با آب و هوایی مناسب باغداری و در منزلی که با بیش از 1500متر مساحت داشت و پر از دار و درخت بود، دنیایی رویایی برای نشو و نمای حمزه گنجی فراهم آورده بودند.
در چنین فضایی و در همان قریۀ گرگر شروع به تحصیل میکند ظاهراً به علت بیماری سال اول دبستان را در دوسال میگذراند و تا سال چهارم درخشش خاصی نداشته ولی علاقه به معلم با وقار و شیک پوش پایه چهارم تغییری در ایشان بوجود میآورد و جهش تحصیلی وی آغاز میشود. از سال چهارم تا پایان دوره اول متوسطه که در دبیرستان نظامی علمدار به پایان میرساند شاگرد اول کلاس میشود مخصوصاً در ریاضیات. در سال 1338 پس از پایان دوره اول متوسطه در کنکور دانشسرای مقدماتی شرکت میکند با رتبه اول کتبی و نفر دوم مصاحبه، وارد دانشسرای تبریز میشود. در آنجا هم با استاد ریاضیات رابطه خوبی داشته و راحت از پس مسائل حساب و هندسه بر میآمده، با معدل 16یا 17 دوره دو ساله دانشسرای مقدماتی را تمام میکند ولی چون شاگرد ممتاز نشده بود. بورس دیپلم کامل نصیبش نمیشود و با مدرک کلاس یازدهم از 4 مهر 1340 تدریس در پایه اول و پنجم روستای زال شهرستان مرند را شروع میکند. ابتدا میخواسته دیپلم رشته ریاضی بگیرد بعد متوجه میشود خواندن ریاضی بدون معلم سخت است. پس به رشته طبیعی یا همان علوم تجربی روی میآورد و بعد از یکبار ناکامی، با معدل 12.19 دیپلم طبیعی میگیرد و از سال 1342 به دبیرستان جلفا 15 کیلومتری گرگر منتقل شده تدریس درس ریاضی و عربی را شروع میکند. 2 سال بعد در کنکور دانشگاه تبریز شرکت کرده در بین ذخیرههای زبان فرانسه پذیرفته میشود. همزمان با تحصیل در رشته زبان فرانسه که خیلی هم سخت بوده با بانویی به نام طاهره اکبری اهل هشترود که پدرش همکار پدر دکتر گنجی در راهآهن جلفا بوده و به همین سبب ساکن این شهر شده بودند آشنا میشود و ازدواج میکند. ازدواجی که حاصلش دو فرزند است دکتر مهدی که پس از گذراندن لیسانس ادبیات فرانسه و فوق لیساتس ادبیات انگلیسی دکتری روانشناسی گرفته و به نوعی همکار پدر محسوب میشود و مهناز خانم که دارای لیسانس روانشناسی و فوق لیسانس روابط بینالملل است.
خلاصه دورۀ لیسانس زبان فرانسه را در سال 1348 با همه سختیها با معدل 13.30 به پایان میرساند عازم تهران میشود و در دبیرستان فرخی خیابان مولوی تدریس را ادامه میدهد.
برای دوره فوق لیسانس، ابتدا رشته زبانشناسی را انتخاب میکند ولی موفق نمیشود. میرود سراغ رشته علوم تربیتی، مثل بقیه امتحانات در نوبت اول مردود ولی در نوبت دوم یعنی بهمن سال 1349 وارد دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه تهران میشود از محضر استادان بزرگی چون زندهیادان دکتر علیمحمد کاردان، دکتر غلامحسین شکوهی دکترسلیم نیساری، دکتر محمد خوانساری، دکتر غلامعباس توسلی و خانم دکتر زهره سرمد بهره میبرد. در سال 1351 با معدل 17.80 دوره کارشناسی ارشد را به اتمام میرساند. مقارن تحصیل دوره کارشناسی ارشد متوجه میشود دولت فرانسه سالانه تعدادی بورس تحصیلی زبان و ادبیات فرانسه در اختیار آموزش و پرورش ایران قرارمیدهد، لذا برای استفاده از این بورس تلاش میکند. ولی مطابق معمول بار اول باز هم مردود، ولی در مهر سال 1351 قبول شده عازم فرانسه میشود و تحصیل در رشته زبان و ادبیات فرانسه را در شهر مون پلیه واقع در جنوب فرانسه شروع میکند. همزمان در دوره دکتری روانشناسی هم ثبتنام میکند و ادامه تحصیل میدهد.
ادامه روایت زندگی علمی استاد گنجی به قلم شیوای دکتر حسن پاشا شریفی از استادان بنان و پیشکسوت روانشناسی ایران به شرح زیر است:
«دکتر گنجی پس از بازگشت به ایران در مراکز راهنمایی و مشاورۀ آموزش و پرورش تهران به عنوان روانشناس اشتغال یافت. در سال 1355 به دانشگاه ابوریحان بیرونی (دانشگاه سپاهیان انقلاب سابق) منتقل شد. از آن سال به بعد، فعالیت خود را با ترجمه و تألیف کتابهای درسی دانشگاهی در رشتۀ روانشناسی آغاز کرد. پس از تأسیس دانشکدۀ مکاتبهای دانشگاه ابوریحان بیرونی، که بعدها با ادغام چند دانشکدۀ مختلف به دانشگاه پیام نور تبدیل شد، همکاری با این دانشکده را آغاز کرد. استاد گنجی پنج عنوان کتاب درسی به صورت خودآموز برای این دانشکده تألیف کرد. غنای علمی و سادگی بیان این کتابها توجه و علاقۀ استادان و دانشجویان را به خود جلب کرد و چنان شهرت و جاذبهای یافت که هنوز هم دانشجویان و دانشپژوهان روانشناسی از آنها بهره میبرند. به یقین میتوان گفت، این کار نقطۀ آغاز نقش استاد در رشد روانشناسی بوده است.
یکی از خدمتهای بارز و ارزندۀ دکتر گنجی در رشد روانشناسی ایران ترجمۀ کتاب ”راهنمای عملی روانشناسی تجربی (آزمایشی)“ با عنوان فرانسوی:
Manuel Pratique de Psychologie Expérimentale
اثر پل فرس (Paul Fraisse) است که از سوی انتشارات آستان قدس رضوی چاپ و منتشر شد. این اثر خلاصهای از 9 جلد کتاب روانشناسی تجربی (آزمایشی) است که پل فرس با همکاری ژان پیاژه و شماری از روانشناسان بنام تهیه کرده است.
پس از آنکه درس روانشناسی تجربی (آزمایشی) به عنوان واحد درسی در برنامۀ روانشناسی گنجانده شد، دکتر گنجی در دانشگاههای تهران، تبریز، مشهد، قم، ساوه، اراک و … به تدریس این واحد درسی پرداخت و در بعضی دانشگاهها، استادان و دانشجویانی را برای تدریس این درس آموزش داد. این کار یکی دیگر از خدمتهای گرانبهای استاد گنجی به رشد روانشناسی در ایران است: راهاندازی روانشناسی آزمایشگاهی.
دکتر گنجی در طول خدمت 57 سالۀ خود بیش از 33 عنوان کتاب درسی در رشتههای مختلف روانشناسی تألیف یا ترجمه کرده است که همگی در رشد و گسترش روانشناسی بسیار اثربخش بوده اند. یکی از اثرهای او زیر عنوان روانشناسی عمومی، 90 بار تجدید چاپ شده و سالهاست که در دانشگاههای کشور و حتی دانشگاههای افغانستان به عنوان منبع درسی مورد استفادۀ استادان و دانشجویان است.
به یقین، خدمتهای دکتر گنجی به رشد روانشناسی ایران آنچنان اثربخش بوده که قلم از توصیف و ستایش آن ناتوان است.»( شریفی، حسن پاشا؛ 1397).
با این توصیفات آن هم از زبان یک استاد پیشکسوت دربارۀ دکتر گنجی شاید باورپذیر نباشد که در15 بهمن سال 1373 دانشگاه علامه با رد کردن نامه بازنشستگی ایشان از زیر در، خود را از خدمات چنین شخصیت علمی محروم کرد! ظاهراً علت این رفتار ناشایست و دستپاچه، جلوگیری از ارتقاء ایشان به درجۀ استادی بوده که از دو ماه قبل در دانشکده تصویب و به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شده بود. خوشبختانه تیر بدخواهان به سنگ میخورد و با حمایت دکتر کاردان که مسئول بررسی پرونده هیأت علمی روانشناسی بودند ایشان پس از حکم بازنشستگی به درجه استادی نائل میشوند و برای رفع اشکال قانونی تاریخ تصویب در دانشکده ملاک قرار میگیرد.
چند ماه بعد از این اتفاقات، استاد به دعوت آقای مهدی حسینی بیرجندی رئیس وقت دانشگاه آزاد واحد رودهن تدریس و پژوهش در این دانشگاه را پی میگیرد و بعد از مدتی به مدیریت گروه روانشناسی برگزیده میشود که به نوعی یادآور دوران 8 ماهه ریاست شان در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه ابوریحان بیرونی در اوایل انقلاب بود. در کنار این فعالیتها و البته راهنمایی رسالههای پژوهش و عضویت در سردبیری مجلات علمی مثل نشریه وزین «پژوهشهای روان شناختی» و…از سال 1378 انتشارات ساوالان را راهاندازی مینماید که از مراکز مهم و موفق نشر آثار روانشناسی است و تاکنون بیش از 300 جلد اثر علمی در حوزههای مختلف روانشناسی منتشر کرده است.
دکتر گنجی به معنای واقعی کلمه، مصداق یک استاد محبوب و شگفتانگیز است. رویکردش به روانشناسی رفتارگرایانه و تجربی است ولی از شعر و ادبیات چنان بهره میبرد که اگر کسی ایشان را نشناسد تصور میکند استاد ادبیات است و اگر گفته شود روانشناس است در ذهن خود ایشان را در گروه روانشناسان انسانگرا و اگزیستنشیال طبقهبندی میکند. با اینکه نقدهای جدی به همه عرصههای روانشناسی دارد از آموزش و پژوهش، تدریس و تألیف تا مشاوره و درمان؛ ولی بسیار مثبتنگر است و امیدوار به آینده روانشناسی در کشور و اغلب امروز را با گذشته مقایسه کرده پیشرفتهای به دست آمده مخصوصاً تغییرات اجتماعی و تلاش روانشناسان را مغتنم میشمرد.
روانشناسی را تنها ازدید تجربی و آزمایشگاهی قبول دارد در عین حال روانشناسی دین و روانشناسی فرهنگی را بسیار مهم میداند و تمام آثارش پر است از شعر و استنادهای فرهنگی و در این میان یک علقه ویژهای به شهریار شعر ایران، محمد حسین بهجت تبریزی دارد و البته سعدی و حافظ و مولانا و.
بسیار متواضع، صادق و واقعبین است و قدردان استادان خویش، چنانکه در تشریح زندگی شخصیاش تعریف ناکامیهای تحصیلیاش را بر بیان موفقیتهایش ترجیح میدهد آنهم با چنان هیجانی که مخاطب خود را در آن صحنه حی و حاضر میبیند. بطور کلی چنان جذاب سخن میگوید که گویی به تماشای فیلم نشستهای نه گوش کردن سخنرانی
دکتر حسن پاشا شریفی در تشریح ویژگیهای شخصیتی ایشان چنین نوشته است:
«اما، جدای از خدمتهای علمی و پژوهشی دکتر گنجی، صفات شخصیتی، خصلتهای اخلاقی، و روابط اجتماعی او الگویی از یک استاد نمونه و بیبدیل است که بر استادان، دانشجویان، و گردانندگان جامعۀ دانشگاهی پوشیده نیست:
وجدان آگاه، صفای باطن، خوشرویی و خوشخلقی، پایداری در دوستی، طبع بلند، فروتنی، رهایی از زیادهخواهی و قدرتطلبی، ذوق و علاقه به شعر و ادب فارسی، و عشق به ایران عزیز از جمله ویژگیهای انسانی و شخصیتی قابل تحسین اوست. امید آنکه پشتکار و تلاش علمی، خصایص شخصیتی، و فضایل اخلاقی این استاد بزرگوار، الگوی رفتاری و اخلاق حرفهای استادان جوان کشور عزیزمان قرار گیرد.
عمر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.»(همان) اگر بخواهیم ایشان را در یک عبارت کوتاه توصیف کنیم با توجه به ابهام و رازآلودگی تولدشان در دو فصل بهار و تابستان، برخورد گرم و صمیمی، و البته سخنان شیرین و غیر قابل پیشبینیاش باید گفت:
مردی به لطافت بهار و گرمی تابستان
منابع
تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ۳۷، طبقه سوم
تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ۳۷، طبقه سوم
تهران، سیدخندان، ابتدای سهروردی شمالی، کوچه سلطانی (قرقاول)، پلاک ۳۷، طبقه سوم
1555716755
تلفن: 09367740873 (ساعت پاسخگویی: شنبه تا چهاشنبه، از ساعت 9 الی 14)
فکس: 86120659
کلیه حقوق برای انجمن روانشناسی ایران محفوظ است. – 1400©
طراحی سایت توسط شرکت مهندسی اشاره شرق