بحث ویژه
تابآوری و رشد پس از سانحه
دکتر ندا علیبیگی
گاهی چنان ضربههایی میبینیم که گویی همه چیز میمیرد. گاهی با مرگ یک عزیز، مرگ یک سرزمین، یا مرگ یک رؤیا. ما امروز در برههای ایستادیم که زخمهای تازهای داریم. در گوشه و کنار این مرز و بوم هنوز بوی جنگ میآید و چشمهایی که هنوز مضطربند. اگرچه شاید خبرها کمتر شدهاند، اما دردها تمام نشدهاند.
شگفتی روان آدمی همین جاست، در دل زخم، دانهای از نور پنهان است. بر خلاف ظاهر شکننده انسان، ما گاهی پس از بزرگترین ویرانیها برخاستهایم. نه همان آدم سابق بلکه انسانی تازه، ژرفتر، معنادارتر.
ما این را دیدهایم:
در چشمان مادری که فرزندش را از دست داده اما برای کودکان دیگر پناهگاه ساخته،
در صدای سربازی که هنوز از صدای انفجار میلرزد، اما برای صلح مینویسد،
در رواندرمانی که گوش میدهد، بیآنکه زخمهای خودش التیام یافته باشد،
در کودکی که در اردوگاه مهاجران لبخند میزند، نه از خوشی، بلکه از امید.
این روایتها افسانه نیستند. واقعیتاند.
و آنچه آنها را ممکن میسازد، نه انکار رنج، بلکه پذیرش و دگرگونی آن است.
ما نمیتوانیم جلوی مرگ، جنگ، یا فقدان را بگیریم. اما میتوانیم دربارهشان حرف بزنیم. گوش بدهیم. فضا بسازیم برای سوگواری، و بعد، برای بازسازی.
تروما چیست؟
انجمن روانپزشکی امریکا (2005) تروما را درمعرض قرار گرفتن واقعی، یا تهدید شدن به مرگ، آسیب جدی یا تجاوز جنسی از طریق تجربه مستقیم، شاهد بودن حوادث ایجاد شده برای دیگران، آگاه شدن از حادثۀ ایجادشده برای یک دوست یا عضو نزدیکی ازخانواده و یا تجربه مکرر یا در معرض قرار گرفتن به شکل افراطی با جزییات آزاردهنده حوادث تعریف میکند.
اکثریت مردم در زندگی خود، حوادث ترومایی را توسط خود و یا نزدیکانشان ذکر کردهاند. بریر و اسکات معتقدند افراد حداقل یک حادثه ترومایی را در طول زندگیشان تجربه خواهند کرد و تعداد قابل توجهی از این افراد، از پریشانیهای روانشناختی پایدار رنج میبرند. این پیامدها شامل اضطراب، افسردگی، و اختلال استرس پس از آسیب (PTSD) میشود که فرد را در مواجهه با موقعیتهای روزمره دچار چالش میکند. تروما ممکن است به اختلال در روابط بین فردی، کاهش عزت نفس و احساس بیاعتمادی به دیگران منجر شود. همچنین، افرادی که تروما را تجربه کردهاند ممکن است با یادآوری مکرر لحظات آسیبزننده، خوابهای آشفته و گوشهگیری اجتماعی مواجه شوند.
اما علیرغم آسیبهای مطرح شده، افراد در معرض سانحه، تغییرات مثبتی نیز در رضایت از زندگی و معنادار شدن زندگی نشان میدهند. عدهای از افراد پس از سانحه تغییرات مثبتی در اعتماد به نفس، حس مقاومت فردی، اولویتها و اهداف زندگی، حس معنویت و دینداری، عشق به دیگران و تغییر در روابط با دوستان و خانواده را گزارش کردهاند.
رشد پس از سانحه Post-Traumatic Growth
این یافتهها منجر به آن شد که تغییر نگرش جدیدی نسبت به حوادث ترومایی ایجاد شود. این تغییر نگرش به جای توجه به جنبه آسیبزایی حوادث، جنبه مثبت و رشد افزای حوادث را مورد توجه قرار داد. لذا در پیشینه پژوهشهای بالینی مربوط به حوادث ترومایی، اصطلاح جدیدی تحت عنوان “رشد پس از حادثه” باب شد. این اصطلاح که توسط تدسکی و کالون ابداع شده است، به تغییرات روانشناختی مثبت اشاره دارد که بوسیله مردم به عنوان یک نتیجه از مقابلهشان با چالشهای بزرگ زندگی تجربه شده است. اصطلاح رشد پس از سانحه به تغییرات مثبت در زندگی که از حوادث ترومایی به وجود آمده است، اشاره دارد.
رشد پس از سانحه (PTG)یعنی امکان رشد، درست پس از تجربهی رنج عمیق.
در این مسیر، درد ناپدید نمیشود. زخم میماند. ولی به جای گندیدن، به ریشهای تازه بدل میشود برای درک معنای زندگی، پیوندی عمیقتر با دیگران، و حتی بازتعریفِ خود.
با این حال درصد بسیار کمی از افراد به رشد پس از سانحه میرسند و اغلب افراد حادثه را تاب میآورند.
تابآوری Resiliency
تابآوری به معنای توانایی فرد یا سیستم برای مقابله با فشارها، چالشها و بحرانهای زندگی است. در روانشناسی، تابآوری به قابلیت افراد در بازگشت به حالت طبیعی پس از تجربیات نامطلوب و تنشزا اشاره دارد. این مفهوم شامل توانایی در سازگاری با تغییرات، مواجهه با مشکلات و بهبود از آسیبهاست.
تابآوری، یعنی نه تنها جان به در بردن از حادثه، بلکه ادامه دادن زندگی در حالیکه زخم را با خود حمل میکنی ـ اما اجازه نمیدهی زخم، تو را تعریف کند. تابآوری یعنی زخم را به داستان تبدیل کردن، و داستان را به معنا.
تابآوری به عواملی همچون حمایت اجتماعی، خودکارآمدی و مهارتهای مقابلهای بستگی دارد و نقش مهمی در بهبود سلامتی روان و کیفیت زندگی افراد ایفا میکند.
تفاوت تابآوری و رشد در این است که در تابآوری فرد پس از رویداد استرسزا به عملکرد قبلیاش بر میگردد در حالیکه رشد، رسیدن به سطحی بالاتر از مقابله یا افزایش کیفیت زندگی روانی اجتماعی است.
تغییرات روانشناختی
وقتی افراد رشد پس از سانحه را تجربه میکنند، آنها فراتر از بقای صرف و برای کسب آگاهی شناختی و سازگاری احساسی بیشتر، حرکت میکنند.
تدسکی و کالون در مدل رشد پس از سانحه خود معتقدند که تروما موجب فروپاشی باورهای بنیادین افراد میگردد. لذا افراد از طریق نشخوار و ارزیابیهای مجدد ذهنی شناختی مکرر با تروما کنار میآیند. به نظر میرسد که این نشخوارهای ذهنی و ارزیابیهای مجدد گذرگاه خوبی برای رشد باشد.
نشخوار ذهنی هر چند فعالیتی ناخوشایند است، اما نشاندهنده نوعی فعالیت شناختی است که این فعالیت موجب بازسازی طرحوارههای قبلی میگردد. این فعالیت، به فرد درمورد این که چه اتفاقی افتاده و چگونه به این اتفاق پاسخ دهد، کمک میکند. البته بعد از بوجود آمدن تروما نشخوار ذهنی به طور طبیعی و خود به خودی انجام میشود و تا زمانی که فرد بتواند با حادثه کنار بیاید وتنشهای او کاهش پیدا کند، استمرار دارد اما در مراحل بعدی این نشخوار کنترلشده و ارادی میگردد و در این بخش هست که نشخوار ذهنی باعث بوجود آمدن روایتهای جدیدی از زندگی با اهداف و شناختهای جدید میگرددکه براساس این روایتها سوانح ترومایی، دیگر تهدیدی نیستند بلکه فرصتهایی برای رشد هستند.
فنچ و برینگتون اضافه کردند که تغییر رفتاری مربوط به رشد پس از سانحه، توسط تغییراتی در مسیر شغلی، صرف زمان بیشتر با دوستان و خانواده و افزایش قدردانی دینی و مذهبی، مشخص میشود.
ابعاد رشد پس ازسانحه
رشد پس ازسانحه در پنج مقوله میگنجد:
فهم بزرگتر از زندگی و احساس تغییر در اولویتها، گرمی و روابط صمیمیتر با دیگران، احساس بزرگتر از قدرت شخصی، معنویت رشد یافته وتواناییهای جدید
قدرت شخصی
احتمالات جدید
رابطه با دیگران
تغییرات معنوی
قدردانی از زندگی
احساس قدرت شخصی به معنای درک و پذیرفتن این است که فرد قادر است بر زندگی خود تأثیر بگذارد و تغییرات مثبت ایجاد کند. پس از یک سانحه، افراد ممکن است به این نتیجه برسند که میتوانند بر چالشها غلبه کنند و احساس کنترل بیشتری بر محیط خود پیدا کنند. این قدرت درونزا به آنان کمک میکند تا با اعتماد به نفس بیشتری به سمت اهداف و آرزوهای خود حرکت کنند.
رشد پس از سانحه میتواند به شناخت و پذیرش احتمالات جدید و راههای مختلف زندگی منجر شود. افراد ممکن است به این نتیجه برسند که زندگی فراتر از چالشها و سختیهاست و فرصتهای جدیدی برای یادگیری، رشد و تجربه وجود دارد. این تغییر در دیدگاه به آنان کمک میکند تا با امید و انگیزه بیشتری به آینده نگاه کنند و تلاش کنند تا شرایط بهتری برای خود بسازند.
تجربۀ سانحه، معمولاً به افراد کمک میکند تا ارزش روابط بینفردی را بیشتر درک کنند. پس از مواجهه با بحران، افراد ممکن است گرمی و صمیمیت بیشتری در روابط خود با دیگران احساس کنند و به اهمیت حمایت اجتماعی پی ببرند. این نوع روابط میتواند احساس تعلق و امنیت را افزایش دهد و به ارتباطات عمیقتر و معنادارتر منجر شود.
پس از سانحه، بسیاری از افراد به دنبال معنای جدیدی در زندگی خود میگردند. این تجربه میتواند منجر به تغییرات معنوی و توسعه باورهای عمیقتری شود. ممکن است افراد به تأمل درباره ارزشها، هدفها و نسبت خود با جهان و دیگران بپردازند و احساس نزدیکی بیشتری به مفاهیم معنوی پیدا کنند.
تجربۀ مواجهه با چالشهای جدّی میتواند باعث افزایش قدردانی از جوانب مثبت زندگی شود. پس از یک سانحه، افراد ممکن است با توجه به محدودیتها و ناکامیها، لحظات ساده و زیبای زندگی را بیشتر ارزشمند بدانند. این احساس قدردانی میتواند به بهبود رضایتمندی و خوشبینی در زندگی کمک کند و باعث شود افراد بیشتر به دنبال لذت و معنای واقعی زندگی باشند.
نقش مغز در رشد پس از سانحه
بدن ما حافظۀ بحران است. جنگ فقط یک رویداد بیرونی نیست بلکه در سیستم عصبی، غدد، عضلات ذخیره میگردد. بعد از جنگ تنگی نفس میبینیم. اختلالات گوارش، دردهای بیدلیل و بیحسی یا تحریکپذیری مفرط وجود دارد.
انسان برای زنده ماندن طراحی شده و در جنگ بخشهایی از مغز مثل آمیگدال بیشفعال میشوند. این بیشفعالی باعث افزایش اضطراب بیخوابی عدم تمرکز و تصمیمگیری بر پایه ترس میگردد.
هنگام مواجهه با تروما یا تجربیات دشوار، مغز قابلیتهای جدیدی برای سازگاری و تابآوری نشان میدهد.
استرس و تروما میتوانند به تحریک تولید نورونهای جدید بهویژه در ناحیه هیپوکمپوس منجر شوند، که در یادگیری و حافظه نقش دارد. این فرایند، بهبود قابلیتهای شناختی و احساسی فرد را تسهیل میکند. تجربیات تروما میتواند باعث تغییرات ساختاری در مغز، به ویژه در نواحی مرتبط با پاسخ به استرس گردد. تمرینات پیشرفته مثل مدیتیشن و درمان روانشناختی میتواند به رشد دوبارۀ این نواحی و تغییر در الگوهای فعالیت مغز کمک کند. تجربۀ مدیریت استرس و مواجهه با چالشها میتواند منجر به تقویت و افزایش اتصالهای عصبی در مغز شود. این تغییرات در نهایت به افزایش انعطافپذیری مغز کمک کرده و توانایی فرد را برای سازگاری با شرایط جدید و توسعه مهارتهای جدید افزایش میدهد.
تجربه تروما میتواند منجر به تغییراتی در سطوح هورمونها و مواد شیمیایی مغز مانند دوپامین و سروتونین شود. این تغییرات میتوانند احساس شادی،خوشبینی و انگیزه را تقویت کنند و به فرد کمک کنند تا بر چالشها غلبه کند.
برای اینکه مغز پس از تروما ترمیم یابد نیاز دارد تا به ایمنی برگردد. پس خودتان را کمتر در معرض اخبار و تصاویر قرار دهید. حضور در لحظه میتواند بیشتحریکی مغز را کمتر کرده و آرامش را مجدداً برگرداند. به همین دلیل تمرینات تنفس عمیق و ریلکسیشن پیشنهاد میشوند.
چطور از این بحران عبور کنیم؟
عبور از بحران تروما، بهویژه در شرایطی مانند جنگ، نیازمند رویکردهای مؤثر روانشناختی و حمایتی است. راهکارهای روانشناختی متعددی وجود دارد که میتواند به افراد کمک کند تا با تجارب دشوار خود سازگار شوند و به بهبود وضعیت روانیشان بپردازند:
بحث را با این کلام به پایان میبرم که در دل زخم، دانهای از نور هست…
اما فقط اگر اجازه دهیم که آن دانه، با اشکهایمان آبیاری شود.
با حمایت، با روایت، با معنا دادن.
درمان همیشه پاککردن درد نیست، گاهی فقط همراهیکردن در تاریکی است تا روزنهای باز شود.
انسان، با همهی آسیبپذیریاش، توان بازسازی خویش را دارد.
و بیایید سهم خود را در کاشتن آن دانهی نور، فراموش نکنیم.
منابع:
Lindstrom, C. M., Cann, A., Calhoun, L. G., & Tedeschi, R. G. The relationship of core belief challenge, rumination, disclosure, and sociocultural elements to posttraumatic growth. Psychological Trauma: Theory, Research, Practice, and Policy,2013, 4, 400-410.
Luo C, Santos-Malave G, Taku K, Katz C, Yanagisawa R. Post-traumatic Growth and Resilience among American Medical Students during the COVID-19 Pandemic. Psychiatr Q. 2022 Jun;93(2):599-612. doi: 10.1007/s11126-022-09981-8. Epub 2022 Feb 24. PMID: 35211827; PMCID: PMC8870080.
Seligman, M.; Steen, T.A.; Park, N.; and Peterson, C. Positive psychology progress: Empirical validation of interventions, American Psychologist,2005, 60:410-421.
Tedeschi, R. G., & Calhoun, L. G. (2004). Posttraumatic growth: conceptual foundations and empirical evidence. Psychological Inquiry, 15(1), 1-18.
مرتضی فاضل ، حسین سلیمی بجستانی ، کیومرث فرحبخش ، معصومه اسمعیلی (1396 ). ارائه الگوی رشد پس از سانحه در بیماران سرطانی: یک مطالعه گراندد تئوری. فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی، سال هشتم، شماره 22(1): 79- 105