روایی سازه و تشخیصی اختلال شخصیت مرزی در مدل سلسله مراتبی آسیب روانی
چکیدهپایاننامه دکتر مریم کامیدانشآموختۀ دکتری روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
دکتر مریم کامی پایاننامه دکتری تخصصی خود تحت عنوان “روایی سازه و تشخیصی اختلال شخصیت مرزی در مدل سلسله مراتبی آسیب روانی” را در خرداد ماه سال 1404 به اتمام رساند.
پایاننامه ایشان توسط دکتر عباس پورشهباز، دکتر مسعود نصرت آبادی (اساتید راهنما) و دکتر امید رضائی و دکتر امیر عباس کشاورز اخلاقی (اساتید مشاور) و دکتر سید شهابالدین بنی هاشم (استاد مشاور افتخاری) هدایت شده است.
چکیده
هدف: با وجود کاربرد گسترده مدل طبقهای DSM-5، این مدل در مورد اختلالات شخصیت، بهویژه شخصیت مرزی (BPD)، با محدودیتهایی مانند ناهمگنی دروناختلالی و همابتلایی بالا مواجه است. در پاسخ به این کاستیها، مدل ابعادی و سلسلهمراتبی HiTOP بهعنوان جایگزینی دادهمحور و ساختارمند معرفی شده که تلاش دارد آسیبشناسی روانی را بر اساس طیفهای طبیعی سازمان دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روایی ساختاری و تشخیصی BPD در این مدل انجام شدهاست، تا روشن شود آیا HiTOP میتواند مرزهای تشخیصی دقیقتر و تبیین ساختاری منسجمتری برای این اختلال فراهم آورد یا خیر. روش:این پژوهش از نوع همبستگی و مقطعی بود که بهصورت میدانی در سه مرحله و با سه گروه نمونه انجام شد: بیماران مبتلا بهBPD ، افراد دارای علائم زیرآستانهایBPD ، و جمعیت عمومی. ابزارهای اصلی شامل مصاحبه ساختاریافته برای تشخیص اختلالات شخصیت، پرسشنامه شخصیت برایDSM-5، و ابزارهای مکمل پرسشنامه ارزیابی شخصیت – مقیاس مرزی، پرسشنامه غربالگری مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت در DSM-5، مقیاس های بازداری رفتاری/ فعالسازی رفتاری، آزمون دات پروب برای سنجش سؤگیری توجه و آزمون GO/ NOGO بودند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 و آزمونهای آماری مختلف از جمله تحلیل رگرسیون، خوشهای و ROC تحلیل شدند. یافتهها: عاطفه منفی و مهارگسیختگی و عمده صفات مرتبط با این دو حوزه، شدت اختلال شخصیت مرزی را پیشبینی میکردند. نتایج آزمون ROC نشان داد که مدل ابعادی HiTOPاز قدرت تمایز مناسبی برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی برخوردار است. نتایج تحلیل خوشهای در هر دو مرحله نشان داد که در خوشهبندی اول، سه گروه با شدت متفاوت (شدید، متوسط، خفیف) شناسایی شدند که در نمرات کل و خردهمقیاسهای PAI-BOR نیز تفاوت معناداری داشتند، به عبارتی تفاوت میان خوشهها بیشتر از نوع کمی بوده است تا کیفی. نتیجهگیری: نتایج پژوهش، نشان دهنده قابلیت انطباق اعتبار و کارآیی بالینی خوب مدل HiTOP در نمونه ایرانی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. به کارگیری این مدل ابعادی در ارزیابی و مفهومپردازی اختلال شخصیت مرزی میتواند به درک آسیب پذیری، تنوع بالینی و شدت علایم بیماران کمک کند.